1. رازهای ماوراء الطبیعه
رازهای ماوراء الطبیعه یا همان پدیدههای فراتر از طبیعت، از دورانهای بسیار دوری تاکنون، همواره مورد توجه و تحقیق قرار گرفته و برای انسانها همیشه جذاب و اسرارآمیز بودهاند. این پدیدهها براساس تعریف آکسفورد، پدیدههایی هستند که میتوانند با توجه به دانشمندیهایی که دنبال کنندهی آن هستند، کاملا قابل افسون شدن باشند.
این پدیدهها شامل موضوعاتی همچون: شیطان گرفتن، غریبههای بدنپوش، پدیدهی UFO، شرایط پرتابل بودن افراد، قدرت های اسرارآمیز جادو و تحریف کردن زمان و فضا در مجاورت کهکشانی و یا دورتر از آن، مهارتها و تواناییهای فراطبیعی برخی افراد، شاهدی شدن موجودات عجیب و غریب و مواردی به همین سبب میباشند.
البته تحقیقات دقیق در این زمینه هنوز به یک نتیجه قطعی و حتمی نرسیدهاند و تعداد زیادی مردم در سراسر جهان به عقیده دارند که این پدیدهها هیچ وقت نمیتوانند توسط دانشمندان و تحقیقاتی که میشود برای روشن شدن آنها انجام داد، تبیین و گسترش پیدا کنند. برای بسیاری از افراد، رازهای ماورای طبیعت همچنان پوشیده از راز و رمز و نمیتواند برایشان رسوخ کند.
در واقع، شاید به دلیل عدم قابلیت توجه و سنجیدگی این پدیدهها، برخی از آنها هنوز با بیانات قابل توجهی، به عنوان رازهای ماورای طبیعت، مطرح میشوند و بدون توضیحات و دلایل کاملاً توضیح داده نشده، مانند یک معمای بی حل به نظر میآیند.
2. برخورد های ناگوار
برخورد های ناگوار یا رفتارهای بدی که برخی افراد با دیگران انجام می دهند، ممکن است گاهی در دیدارهای روزانه با دیگران، برایتان اتفاق بیافتد. این رفتارهای ناگوار می توانند به صورت جسارت، توهین، تهدید، افسردگی، استفاده از زبان بدون احترام و … بروز دهند و در بیشتر موارد همراه با افعال ضربه ای می باشند. این رفتارها ممکن است به صورت ناخوداگاه و یا با نیت آگاهانه انجام شوند.
برخورد های ناگوار می توانند در تمامی قشرهای اجتماعی بروز داشته باشند. از جمله در خانواده، محیط کار و حتی در جامعه، بین هموطنان. برخورد های ناگوار نه تنها مانع پیشرفت فرد را می کند، بلکه باعث ایجاد تنش و هرج و مرج در روابط افراد می شود.
دلیل این رفتارها عموماً به عدم کنترل هیجانی، جوشش خشم و عصبانیت ناشی از رویدادها و شرایط مختلف زندگی افراد است. همچنین ممکن است به دلیل ایجاد احساس برتری و قدرت بر دیگران و یا درک اشتباه از نیازهای شخصی افراد به وجود آیند.
از آنجایی که برخورد های ناگوار دارای تداوم و محدودیت گسترده نیستند، برای پیشگیری از آنها می توان از روش هایی از جمله کنترل هیجانی، تمرینات روانشناختی، بهبود ارتباطات و کنترل ترس و ترسیدن از دیگران استفاده نمود.
3. شکارچیان برلین
شکارچیان برلین یا به عبارتی شکارچیان برجسته برلین، یک گروه خصوصی از شکارچیان هستند که در خارج از شهر برلین به شکار میپردازند. تاریخچه این گروه به دهه ۶۰ میلادی برمیگردد، زمانی که شکار در برلین به صورت رسمی ممنوع شده بود.
اعضای شکارچیان برلین شامل افرادی با تجربه و مهارت بالا در شکار حیوانات و تفریحات خارج از شهر هستند. این افراد در اکثر موارد به صورت گروهی شکار میکنند و برای این منظور از وسایلی مانند تفنگهای بزرگ، خودروهای چند کاره و تجهیزات دیگر استفاده میکنند.
شکارچیان برلین نه تنها در خارج از شهر بلکه در مناطق دور افتاده و جنگلها نیز شکار میکنند. در این رویدادها، شکارچیان برلین نه تنها به دنبال شکار حیواناتی هستند که برای آنها شکارکردن آنها پویایی بیشتری دارد بلکه در این خصوص نیز به قوانین و مقرراتی تبعیت میکنند تا به ارزشهای شکاری و اخلاقی دسترسی پیدا کنند.
شکارچیان برلین برای ارتقای حیات وحش و حفظ طبیعت نیز تلاش میکنند و به صورت دورهای عملیات پاکسازی مناطق حیات وحش را انجام میدهند. به طور خلاصه، شکارچیان برلین به عنوان یکی از گروههای پویای شکاری جهان شناخته میشوند که از دانش خود در زمینه شکار و مهارتهای بالا در این حرفه برای حفظ ترجیحات شکاری و اخلاقی استفاده میکنند.
4. خیانت درون گروهی
خیانت درون گروهی به گونهای بیانگر عملی است که هنگامی اتفاق میافتد که یکی از اعضای گروه از دستورالعملها و اصولهای گروه خودی یا از سیاستهای اساسی گروه صرف نظر میکند و در واقع عمدا به خلاف اراده گروه تصمیم میگیرد. این خیانت میتواند در شکلهای مختلفی همچون خیانت در شرکتها، خیانت در خانواده، خیانت در بین دوستان و ... رخ دهد.
دلایل خیانت درون گروهی ممکن است شامل رفتارهای غیر اخلاقی، عدم احترام به قوانین و مقررات، حرکت به سمت هدفهای خودانگیزانه، باور نداشتن به ارزش گروه و یا به خاطر خشم و انزوا باشند. تناقض بین اهداف گروه و اهداف شخصی همچنین میتواند زمینه خیانت را فراهم کند.
خیانت درون گروهی ممکن است برای بقیه اعضای گروه به شدت آسیبهای جبران ناپذیری ایجاد کند و به شدت تاثیرات منفی بر فرد خیانتکار و همچنین بر کل گروه داشته باشد. با توجه به این که فرد خیانتکار به طور معمول از هدف، باورها و ارزشهای گروه دور میشود، امکان ایجاد حاشیهنشینی و نفرت میان اعضای گروه وجود دارد.
برای جلوگیری از خیانت درون گروهی، گروه باید از فرآیندهای الگوگیری از خلافکاران در گذشته استفاده کند، از اخلاقیات قوی برخوردار باشد، روشهای باور داتافوروسی و طرح دقیق انضباطی و تنبیهی داشته باشد و داوطلبانه حاضر باشدند تا برای جلوگیری از خیانتهای درون گروهی چند مرحله عمل بنیادی اجرا کنند که باعث حفظ نظم، اعتماد و تفاهم داخلی گروه میشود.
5. عدالت با خودتان شروع شود
عدالت یکی از اصلیترین مفاهیمی است که در این جامعهی بشری برای حریم حقوق و منافع تمام عدهی انسانی بر پایهی آن عمل میشود. از این رو، برای به دست آوردن یک جامعهی پایدار و پویا نیازمند عدالت در توزیع منابع، تساوی در حقوق و عدم تبعیض در مقابله با مردم دیگر هستیم. ولی مقرون به صرفه است که اگر بخواهیم که دیگران به ما عدالت کنند، باید به ما خودمان به اولویت داده شود.
در واقع، عدالت باید با شخص خودتان شروع شود. این به این معنی است که با گذاشتن خود در موقعیت درست و به دست آوردن مهارتهای لازم برای انجام دادن کارها با بهترین روشها، خودتان به ثبات شغلی و امنیتی خودتان کمک میکنید. همینطور باید به منافع شخصیتیتان هم توجه کنید و بر روی به دست آوردن سلامتی و روش زندگی دلخواه خودتان کار کنید.
علاوهبراین، عدالت به معنای انجام دادن شایستهی خود و نوع موضوع در مورد بازنشستگی و نحوهی تعامل با افراد دیگر نیز مهم است. در پایان، برای واقعی شدن عدالت در جامعه بیشتر از همه برای رئیسان و سیاستمداران مسئول و منابع آنها عمل است. باید ایشان به توزیع منابع، خلاقیت، حقوق و ... توجه کنند و اساسا برای شروع کردن عدالت باید آنها با خودشان آغاز کنند.
6. به دل حادثه نزدیک
"به دل حادثه نزدیک" از یک اصطلاح استفاده میکنیم که به معنی نزدیک بودن به خطر، صدمه و آسیب است. این اصطلاح معمولا در مواقعی به کار میرود که فردی در نزدیکی یک حادثه بزرگ یا ناراحتکننده قرار دارد که باعث میشود او از آن تاثیر میپذیرد. علاوه بر این، این اصطلاح میتواند به تحمل یک بار زیاد از استرس، فشار و ناراحتی نشان دهد.
اگر فردی به دلیل وضعیتی ناگوار، مانند سقوط در پایینی یا واقع شدن در یک شرایط خطرناک، به دل حادثه نزدیک خواهد بود. در این حالت، استرس و فشار بالایی بر او وارد خواهد شد و ممکن است باعث شوک، عصبانیت و استفراغ شود.
یک آدم خیلی حساس نیز میتواند به دل حادثهنزدیک باشد. مثلا ممکن است او برای دیدار یک فیلم تاریک و ترسناک با دوستان خود موافقت کرده باشد، اما پس از تماشای فیلم، او به دل حادثه نزدیک خواهد بود و شدیدا ناراحت خواهد شد. این رفتار ممکن است با عوارضی همراه باشد مانند بچهها و در برابر خطر ابتکار نگرفتن یا ناراحتیهای شدید روانی را نشان دادن.
با این حال باید توجه داشت که در برخی مواقع، انسان به دل حادثه نزدیک نیست و مانند یک فرد پویا و خودبخود سرگرمی، او به مانند یک کودک، بدون توجه به خطرات از حالتهای ناخوشایندی جلو نمیکشید. همچنین بعضی از افراد واقعیتگرای هستند و عکس دیگری از تنها یک سایه و انسان مرده شامل همه چیز نیست. در نتیجه، به دل حادثه نزدیک بودن یا نبودن به تغییرات حاصل از شخصیت هر فرد بستگی دارد و نیروهای دیگری از طریق تغییر در رفتار، میتوانند برای آنها ایجاد شود.