1. نیروی درونی
نیروی درونی یکی از مفاهیم روانشناسی است که به قوام فردی یا strength of character نیز اشاره میکند. این قدرت درونی به مجموعهای از خصوصیات شخصیتی اشاره دارد که در طول زندگی از طریق تلاش شخصی، تجربه و خودشناسی بدست میآید و اجازه میدهد تا فرد برای دستیابی به اهداف و زندگی در جهتی که میخواهد، بهتر به خودش اعتماد کند.
نیروی درونی بیانگر غلبه بر دردسرها، تحمل استرس، پشتکار، اراده، امید، شجاعت، خلاقیت و خودباوری است. بنابراین فردی با قدرت درونی بالا، قابلیت برطرف کردن مشکلات و سختیهای زندگی را با دشواری کمتری انجام میدهد، هر بار که به دروازههای شکست برخورد میکند، ایستادگی و تجدید نظر به خودش در تازه شروع کردن مجدد در پیشرفت زندگی خود کمک میکند.
بررسی و تقویت نیروی درونی شامل تلاش برای کسب دانش و تخصص، رعایت حریم خصوصی،عحل دادن به بحرانها، مدیریت زمان، تشویق خود به کار درست، باریکه نزدیک داشتن با خود و ارتقای روابط کاری و خانوادگی است.
به طور کلی، نیروی درونی عاملی است که به فرد اجازه میدهد تا موفقیت را در زندگی بدست آورد. اگر شما میخواهید قدرت درونی خود را مورد توجه قرار دهید، در برخی از زمینههایی که بر روی آن کار میکنید بهبود و پیشرفت کنید و همچنین بر روی خودمانیدگی، توانایی تحمل استرس و خودباوری تمرکز کنید.
2. موانع در راه رسیدن به هدف
هر کسی هدفی برای خود در زندگی دارد، اما مسئله این است که برخی از ما یا نمیدانیم چگونه به آن هدف برسیم یا مانعی در راهمان قرار میگیرد. این موانع ممکن است از جنس داخلی یا خارجی باشند.
موانع داخلی از قبیل ترس، تردید، عدم اعتماد به نفس و کمبود انگیزه هستند که ممکن است باعث شوند از رسیدن به هدفمان بازمانیم و یا از تلاش برای رسیدن به آن انصراف بدهیم.
موانع خارجی ممکن است شامل فراهم نبودن وسایل و منابع لازم، عدم حمایت از سوی دیگران و یا شرایط اقتصادی و فرهنگی باشند. برخی از موانع میتوانند برای ما به چالش تبدیل شوند، اما برخی دیگر، ممکن است برای ما غیرقابل شکست باشند.
برای غلبه بر موانع در راه رسیدن به هدف، بهتر است ابتدا موانع را شناسایی کنیم و سپس تلاش کنیم راه حلهای مناسب برای آنها پیدا کنیم. این شامل نکاتی مانند تلاش برای افزایش اعتماد به نفس، مشورت با دیگران، بهبود برنامهریزی و مدیریت زمان، بهرهمندی از آموزش و موضوعات ذهنی و غیره است.
در نهایت لازم است تفکر خود را تغییر داده و به هدفی دیگری متمرکز شود. برای موفقیت در زندگی، باید بهطور دائمی به پیشرفت و بهبود خودمان تلاش کنیم و هرگز برای اتی مطلق احساس رضایت نکنیم.
3. تصمیم گیری های سخت
تصمیم گیری های سخت به شکلی کلی به تصمیم گیری هایی گفته می شود که شامل خطر و تاثیرات عمیق بر آینده و یا افرادی دیگر هستند. در این نوع تصمیم گیری ها، معمولاً دادن تصمیم مناسب از جمله بسیاری از فاکتورهای مختلف شامل تحلیل موقعیت، رعایت اصول اخلاقی و حقوق انسانی، دانش و تجربه قبلی و شاید اهمیت بیشتر روانشناسی درک سایرین است.
در پیوستگی به رعایت این عوامل، تصمیم گیری های سخت باید براساس داده های اعتباری و صحیح گرفته شوند. عدم داشتن تحلیل دقیق برای تدوین تصمیمات و محاسبه هزینه های آنها می تواند عواقبی برای سازمان مربوطه یا فرد مورد نظر داشته باشد.
سازمان هایی که تصمیم گیری های سخت را انجام می دهند، باید از تحلیلگران، حقوقدانان و فردانالیزورهای مجرب استفاده کنند تا تداوم رویکرد مناسب در این بخش را تضمین کنند. بعضی از مثال هایی از تصمیم گیری های سخت شامل تصمیم گیری هایی هستند که زندگی یا مرگ، کار کردن یا ترک کار، سرمایه گذاری دغدغه انگیز و حساس، یا انتخاب سرنوشت شخصی را در بر دارند.
به طور خلاصه، تصمیم گیری های سخت نیاز به تحلیل دقیق و محاسبه هزینه های آن دارند. در برخی موارد، ممکن است این تصمیم گیری ها به خاطر خطراتی که برای افراد یا سازمان های درگیر وجود دارد، بسیار حساس باشند. به همین دلیل، مدیران و صاحبان سازمان ها می بایست با کسب کارشان تلاش کنند که تصمیم گیری های درست و در نهایت موفقیت آمیز ارتقاء یابند.
4. زمانبندی و مهارت مدیریت زمان
زمانبندی و مهارت مدیریت زمان به معنای بهینهسازی استفاده از زمان است. از آنجایی که هر فرد باید به یک مجموعه از وظایف و فعالیتها بپردازد، اما زمان محدودی دارد، بنابراین توانایی مدیریت زمان به عنوان یک مهارت اساسی برای همه افراد ضروری است. هدف زمانبندی و مدیریت زمان، ایجاد برنامهای است که افراد را قادر سازد که برای پرداختن به هر وظیفه به بهترین شکل، زمان خود را بیشترین بهرهوری ممکن استفاده کنند و خستگی نکنند.
یکی از اصلیترین و مهمترین بخشهای زمانبندی و مهارت مدیریت زمان، تعیین اولویتهای فعالیتهاست. برای انجام دادن هر فعالیت، باید تعیین کرد که چقدر اهمیت دارد و هر چه فعالیت ها مهمتر و اولویت بالاتری داشته باشند باید در اولویت قرار گیرند. تعیین اولویت برای فعالیت ها باعث میشود تا فرد در محدودیت زمان راهحل بهتری برای پرداختن به وظایف خود پیدا کند.
همچنین، برای موفقیت در مهارت مدیریت زمان باید برنامهریزی موردی دقیق و جامع داشته باشیم. برنامهریزی شامل زمانبندی و تعیین مقدار زمان برای هر فعالیت است. برای اینکار میتوان از شیوههای مختلف حفظ زمان استفاده کرد. به عنوان مثال، میتوانید برای پرداختن به کارها و وظایف خود، صبحها 15 دقیقه زودتر از معمول بیدار شوید و این زمان را به پرداختن به کارهای خود اختصاص دهید.
درنهایت، مهارت مدیریت زمان شامل توانایی مولد بودن است، بدین معنی که فرد باید بتواند فعالیتهای مختلف خود را بهینه کند و راه حلهایی به منظور سهولت و تسهیل پیدا کردن برای دفع آنها بیابد. به طور کلی، باید برای زمانبندی و مهارت مدیریت زمان، برنامهریزی، تعیین اولویت و مولد بودن را به عنوان مهارتهای اساسی داشت.
5. هدف گذاری و آگاهی از اولویت ها
هدف گذاری و آگاهی از اولویت ها، دو مفهوم مهم و اساسی در تعیین مسیر پیشرفت و افزایش کارایی در هر حوزه یا فعالیتی است. در واقع، هدف گذاری به معنای تعیین وضعیت و مسیر دقیقتری برای دستیابی به یک هدف مشخص میباشد. این فرایند بستر موثری برای انجام فعالیتها و اعمال تغییر در راستای دستیابی به هدف تعیین شده است.
اهمیت دیگری که در این مورد باید ذکر کرد، آگاهی از اولویت هاست. یعنی به این نکته توجه شود که هدفی که تعیین میکنیم چه میزان تاثیر گذار و مهم برای ماست؟ آیا در مقابل اهداف دیگرمان، اولویت دارد؟ این سؤالات به ما کمک میکنند تا در هدف گذاری دقیقتر عمل کنیم و به عنوان مثال ابتدا به هدفهایی که برای ما اولویت دارند برسیم و سپس به سایر هدفها بپردازیم.
به طور خلاصه، هدف گذاری و آگاهی از اولویت ها برای دستیابی به مسیری مطلوب و داشتن پیشرفت بیشتر در هر حوزه بسیار مهم است. برای اینکه این مهارت را بهتر بدانیم، باید با دقت به رشتهی تحصیلی خود توجه کنیم و برای تحقق آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
6. اعتماد به نفس و خودشناسی
اعتماد به نفس و خودشناسی دو عنصر مهم در زندگی یک فرد هستند. هر فرد باید برای داشتن زندگی بهتر، با اعتماد به نفس و خودشناسی قوی پایههای محکمی برای رسیدن به موفقیت در زندگی خود بگذارد.
اعتماد به نفس به معنی اطمینان از خود و تواناییهای فردی است و این روزها به عنوان یکی از شاخص های موفقیت در زندگی شناخته میشود. برای داشتن اعتماد به نفس، فرد باید به خود و قابلیتهای خود اعتماد داشته باشد و از نتیجه کارهای خود راضی باشد. همچنین این امر نیازمند تمرین است و هر چه افراد بیشتر تمرین کنند، زودتر به اعتماد به نفس میرسند.
خودشناسی به معنی شناخت دقیق و درست از خود است. فردی که خودشناسی خوبی داشته باشد، همواره ناخودآگاه به نحو احسن برای خود تصمیمگیری کرده و عمل میکند. همچنین او به راحتی میتواند با کسانی ارتباط برقرار کند که با مشکلات و نقصهای خودشان میجنگند.
اعتماد به نفس و خودشناسی باعث میشود که فرد با خود بهتر ارتباط برقرار کند و با دیگران آسانتر در ارتباط باشد. بهتر است هر فردی سعی کند با بهبودی اعتماد به نفس و خودشناسی خود، زندگی بهتری را برای خود پیش رو داشته باشد.