دستور خدا به یوسف برای گرفتن سپر خود
خداوند در قرآن کریم، در سوره یوسف، دستورات خود را به یوسف داد تا سپر خود را بگیرد. یوسف دستورات خدا را به کاملیت خود پذیرفت و با اجرای این دستورات، از ابتلاهایی که برایش در پیش بود، آسایش یافت.
در شروع این حکایت، پدر یوسف، یعقوب به او دستور میدهد که حاضر به پیشاپیش رفتن در میدانی مشهور به "میدان شریک" نباشد. همچنین پیش از رفتن به این میدان، یوسف باید سپر خود را بگیرد. از این رو، خداوند نیز به یوسف دستور داد تا نه تنها سپر خود را بگیرد، بلکه طبق دستورالعمل الهی، از نیرویی که خدا او را با آن مدارا کرده بود، همکاری بخواهد.
برای این منظور، خداوند دستور داد که یوسف به دوستاناش پنهانی اظهار علاقه کند تا آنها سپر را به او بدهند. علاوه بر این، یوسف نیز با استفاده از سبک زندگی خود، باید از نیروی خدا یاری جست تا سپر خود را بگیرد. در نهایت، با اجرای دستورات الهی، یوسف موفق به گرفتن سپر خود شد و از شرایط پیش بینی شده، اجتناب کرد.
معنی این دستور خدا به یوسف برای گرفتن سپر، نشان میدهد که اگر شخص به دستور الهی پایبند باشد و با تلاش از راه ایجاد شده توسط خدا برای حل مشکلات استفاده کند، او موفق و موزون خواهد بود.
توهین برادران یوسف به او
این موضوع مربوط به داستان حضرت یوسف است که در قرآن به آن اشاره شده است. برادران یوسف به دلیل حسادت و حضور زیاد او در دل خانواده، به او توهین کردند و بسیاری از اعمال نامناسبی برای او انجام دادند. این اعمال شامل سرقت مال، هتک حرمت و تهدید به قتل او بود.
بارها و بارها مقامات بلند پایه مانند پدرشان و حضرت یعقوب برادران یوسف را به دلیل این اعمال نامناسب مورد تذمر و انتقاد قرار دادند. اما برادران هیچ گاه پشیمانی نکردند و به دلیل حسادت و کینه شان به یوسف، این اقدامات را انجام دادند.
نکته قابل تامل این است که یوسف به هیچ گونه توهینی به برادرانش در برابر دیگران روی نمی دهد، به عنوان مثال، در حالی که او در اسارت بود، وقتی پادشاه فراخوانی کرد تا داستانی را برای او تعریف کند، نه تنها نام برادرانی که به او توهین کرده بودند را حفظ کرد، بلکه از آنها با احترام یاد کرد با اینکه خیانت کرده بودند.
در نهایت، برادران یوسف بعد از مدتی پشیمان شده و به درگاه او آمدند تا از او مغفرت بخواهند. آنها به طور صادقانه توبه کردند و عهدی دوباره با او بستند که دیگر اینگونه اعمال نامناسب را انجام ندهند. از این موضوع نشان داده می شود که حتی اگر در شرایط سختی با دشمنان خود روبرو شوید، با بیشتر احترام و صبر می توانید مسئله را به پایان برسانید.
اتفاقات روی دیوار شهر
اتفاقات روی دیوارهای شهر پدیدهای فراگیر در اکثر شهرهای جهان شده است. دیوارهای شهر در واقع بهعنوان یکی از بخشهای مهم و تاثیرگذار در فضای شهری مورد توجه قرار گرفتهاند. از این دست اتفاقات میتوان به نقاشیهای دیواری، پوسترها، پیامهای خطی، سردربهها، برجستهسازیهایی که مربوط به متممهای هنری و فرهنگی از جمله سینما، موسیقی، معماری و ... میشوند اشاره کرد. همچنین این تاثیر گذاری به دلیل واکنش آنها در برابر محیطها و تغییر فضا، در بسیاری از اوقات به شکل «گفتگوی فضایی» یا «جدالهای فضایی» منجر میشود.
بحث روی دیوارهای شهر بیشتر به مسئله دریافت شدهی «کثیفی» و یا به شکل جدال است. در بسیاری از شهرهای جهان دیوارهای شهر، خاصه دیوارهای قدیمی و فرسوده با تصاویری از عکسها، نقاشیهای گروهی، پیامهای سیاسی و شعارهای تبلیغاتی پر شدهاند. با این وجود، برخی از افراد این اتفاقات را به سبکی سمبلی استفاده کرده و آنها را به پیامهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شهر تبدیل کردهاند.
با وجود حضور بسیاری از پوسترها و نقاشیهای دیواری در شهرها، این اتفاق به مشکل اجتماعی نیز تبدیل شده است. بیست سال پیش دیوارهای شهر کارآمد در چارچوب شهرسازی شناخته میشدند، اما امروزه نه تنها این اتفاق برای شهر لذتبخش است، بلکه میتواند در برابر زیانهای اقتصادی و اجتماعی بهطور خاص نیز مؤثر باشد.
به طور کلی، اتفاقات روی دیوارهای شهر نشانگر جنبش شهری و تحولات اجتماعی در جوامع مختلف میباشد. آنها نشان میدهند که در شهرها چه اتفاقاتی رخ میدهد و گاهی اوقات میتوانند به عنوان ابزار تعامل و گفتگوی فضایی در جامعه نیز بکار روند.
دیدار یوسف با زنان شهر و اینا
داستان دیدار یوسف با زنان شهر در قرآن کریم در سوره یوسف آمده است. یوسف از فرستاده های پادشاه مصر بود که به شهرهایی فرستاده میشد تا تجارت کند. یک روز یوسف به یک شهر رسید و در آنجا با زنانی که مشغول کار بودند ، دیدار کرد.
او به زیبایی و جذابیت آن زنان بسیار متأثر شد و برای روز بعد وعده دیدار با آنان را به آنها داد. زنان شهر نیز بسیار خوشحال شدند و تا صبح روز بعد منتظر او شدند. صبح روز بعد یوسف به همراه یارانش به آنجا آمد. او با حسن خلق و زیبایی خود توانست به آن زنان تأثیر بگذارد و آنان نیز از او خوششان آمد.
اما در این میان، یوسف در مورد ظاهر خود با آن زنان به گفتگو پرداخت و از آنان خواست تا در مورد او به چیزی دیگر از جامعه نگاه کنند و به دیگران از او بهتر صحبت کنند. این رفتار یوسف با زنان شهر باعث دلگرمی آنان شد و از او در ادامه دیدارش بازدید کردند.
نکته قابل توجه در این جاست که یوسف به جای تلاش برای شکوفایی کمالگرایی خود، به زنان مفهومی را ارائه داد که می توان همه جامعه را به یکدیگر نزدیک کرد و به بهبود آن کمک کرد. امیدواریم در جامعه فعلی نیز افرادی در قالب مردمی همدوست و همتایی توانایی این رفتار را نشان دهند.
پنجره باز شده و خدا نور خودش رو نشان می دهد
پنجره باز شده و خدا نور خودش را نشان می دهد. این عبارت، بخشی از تعبیرهای مختلف و درسترسیهای معنایی مختلف در جامعه به شمار میرود. برخی از مفسرین عقیدت دارند که این عبارت به معنای پوشش کردن کمی، اگرچه یک مانع همچنان وجود دارد، نشان میدهد که خداوند همچنان با خودش است و به نظر میرسد که شاید خداوند حضور خود را در دوران جدید ترقی به اوج نشان دهد.
در تعبیر دیگری، پنجره باز شده و خدا نور خودش را نشان میدهد در واقع به امید زندگی در دوران جدید و بهتری اشاره دارد. خداوند متعال به عنوان یک نشانه از امید و فرازهایی در زندگی خود میتواند در پنجره باز شده به نمایش بگذارد.
در سنتهایی مشترک هندوی و بودایی، عبارت "پنجره باز شده و خدا نور خودش را نشان میدهد" به نظام تفکر و مهارت در رسیدن به استراحت و روانشناسی اشاره دارد. به عبارتی، برقراری ارتباط مستقیم با خداوند متعال، ابزاری برای خلق یک جایگاهی است که هرگز از آن بیرون نزده و چشم انداز پویای انسانی را بازگردانده است.
در نهایت، پنجره باز شده و خدا نور خودش را نشان میدهد برای بیشتر افراد، به معنای ارتباط با خداوند متعال، و رسیدن به بالاترین حضور ممکن در زندگی است. باز کردن پنجره و جذب نور خدایی، الهام بخشی بیشتر برای خلق یک جهان جدید و جایگاهی است که هرگز از آن بیرون نیاید.
فرار عزیزه و موارد دیگر
فرار در حقیقت به معنای گریز و فرار از یک شرایط یا وضعیت نامطلوب است. در موضوع فرار عزیزه، شخصیت اصلی داستان به دلیل شرایطی که برایش به وجود آمده، این تصمیم را میگیرد که از محیط خاصی که در آن زندگی میکند، فرار کند.
در خیلی از موارد، افراد به دلایلی مانند نگرانی، استرس، زندگی نامطلوب و شرایط دیگر، به سرعت تصمیم به فرار میگیرند. در این جا کوتاهی ممکن است باعث بشود که شخص بتواند از وضعیتی که در آن قرار دارد، فرار کند و از زندگی جدیدی لذت ببرد.
در موارد دیگر نیز فرار به دلیل تعرضهای خطرناک، تهدیدات، تعقیب و تحقیر است. در این موارد، افراد به جای مواجه شدن با خطرات به دلیل شیرینی و آسایش فرار میکنند و با این کار تحریکات و مشکلات خود را حل کرده و از زندگی در جامعه دوری میکنند.
در کل، فرار برای اکثر افراد یک تجربهی زندگی بسیار پرخطر و استرس آور است، که بسته به شرایط ولادت آن، ممکن است تبدیل به یکی از بهترین تصمیمات حیاتی شخص و یا دلیلی برای ایجاد مشکلات جدید در زندگی و ایجاد وضعیتهای نامطلوب شود.