مرگ با شکوه در سالوم!
مرگ با شکوه در سالوم مراسمی بود که در سنت دوره کلاسیک یونان برگزار میشد. این مراسم به منظور گرامیداشت افراد بزرگ و مشهوری برگزار میشد که به فراگیری ، هنر یا خدمات ممتازی برای شهرداری سالوم تلاش کرده بودند. در این مراسم، جسد فرد مرده به سواری کشیده شده و به دور شهر به سواری کشیده میشد. مراسم با دستهبندی عرضه شده خاتمه مییابد، و در آنجا یک پرستار پیوسته آهنگهای ترانهخوانی و دستکش میپوشاند.
به نظر میرسد که در مراسم مرگ با شکوه در سالوم، تلاش برای آسمانی شدن شخصیت فوت شده ست. خاتمه دادن به زندگی، طبق تعبیر سنت دوره کلاسیک یونان به عنوان یک آخرین صورت شکوه نمایی است. اما همچنین ممکن است نشانه مشارکت جمعی باشد: حتی اگر فردی مشهور نباشد، بقیه دوستان و خانواده همچنان با شکوه رفتار می کنند.
در این روزها، مرگ با شکوه در سالوم به عنوان یکی از چیزهایی که به یونان باستان متصل شده، بنیانی در تاریخ یونان است. این مراسم به شرح زیادی دیده شده و میتواند به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین جشنهای فرهنگی یونان باستان در نظر گرفته شود.
بازگشت به جنگل های بریتانیا
بازگشت به جنگل های بریتانیا که به دلیل زیبایی های طبیعی و تنوع گونه های گیاهی و جانوری خودش یک مقصد گردشگری محبوب در جهان است. این جنگل ها و وجود آنها به دلیل تاثیر مثبتی که بر بقای جانداران، منابع آب، کاهش آلودگی هوا و حتی سلامتی افراد دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.
جنگل های بریتانیا از ارتفاعات و دشت های سبز و سرسبز تا زمین های باتلاق و دریاچه های آرام آرام پابرجا مانده اند. بیشتر جنگل های این منطقه در مناطق پر باران هستند و به همین دلیل انواع زیادی از گیاهان رشد و نمو کرده اند. چوبهای اصلی در این منطقه شامل اقوام سن بل، بز روس و شاهدان هستند، که در شمال انگلستان و اسکاتلند بیشتر وجود دارند.
جنگل های بریتانیا به برگزاری بسیاری از فعالیت های طبیعی از قبیل پیاده روی، کوهنوردی، ماهیگیری، شکار، کمپینگ و ... ملتهب بوده اند. علاوه بر این، این جنگل ها به بسیاری از حیات وحش شگفت انگیزی نیز میزبانی میکنند بین جمله میتوان به خروس آبی، خرگوش سفید، گرازه، ایل بری و هیرینگ دادra اشاره کرد.
با پیشرفت صنعت و شهرنشینی، بسیاری از جنگل های بریتانیا ناپدید شده اند. اما برخی از جنگل های اصلی همچنان در دسترس هستند و شاید دیگری نیز در آینده احیا شوند. از این رو، حفظ این مکان های زیبا و مهم طبیعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پیوستن برادر دشمن به ارتش روم
در دورانی که امپراتوری روم به اوج قدرت خود رسیده بود، متحدان و دشمنان زیادی وجود داشتند. در این دوران، ممکن بود که برادر دشمنی که قبلا با ارتش خود دشمنی کرده بود، به ارتش روم ملحق شود. این اتفاق به دلیل چند عامل اتفاق میافتاد.
اولین عامل آن تغییراتی بود که در جامعه روم اتفاق میافتاد. یکی از این تغییرات، تحول سیاسی بود که به واسطه آن امپراتوری روم به چشم یک پدیده جهانی نگاه شده و مردم از این بهره برده بود. این تحولات سبب شد تا برادر دشمنی که قبلا از خشم به ارتش روم پیوسته بود، مجدداً در ارتش روم ملحق شود و در جستجوی آیندهای بهتر برای خود باشد.
عامل دوم برای پیوستن برادر دشمن به ارتش روم، نیاز امپراتوری بود. امپراتوری روم به دنبال گسترش خود بود و برای این کار، نیروهای زیادی را به جنگ همراه میکرد. اگر برادر دشمنی که قبلاً از ارتش خود دشنمی کرده بود، حاضر شود به ارتش روم پیوسته و در جنگ همراهی کند، این باعث افزایش نیروی ارتش روم میشد و برای امپراتوری بسیار مهم بود که بیشترین توان نظامی در دست داشته باشد.
دلیل سوم و آخر برای پیوستن برادر دشمن به ارتش روم، آرزوی همبستگی و واحدی بود. هرچند که برادر دشمن بود، اما ممکن بود که این شخص نیز خسته از جنگ و قتل عام باشد. اگر ارتش روم به او امید داشته باشد و به او بگوید که برای صلح و همیشگی شدن آرزو دارد، این برای برادر دشمن و ارتش روم باعث میشود که با چالشهایی که پیش رو دارند، با هم به تلاش خود ادامه دهند.
هجوم به شورای رهبران روم
در روزهای پایانی قرن ششم پیش از میلاد، شورای رهبران روم که شامل تعدادی از امیران و رهبران نظامی بود، در مورد تقسیم و غارت زمینها و تخصیص مناصب مختلف به دلیل رشد سریع امپراتوری، اختلافاتی نسبت به اینکه کدام منطقه و کدام فرماندهی به چه کسی تعلق دارد، پیدا کرده بودند. این اختلافات باعث شده بود که بعضی از اعضای شورا ابتدا از جاری شدن دادگاههای عادلانه صرف نظر کنند و در ادامه نیز برازندهها و سران امپراتوری را هدف قرار دهند.
در تلاش برای کسب قدرت و کنترل بیشتر در این میدان مشترک برای تصمیمگیری، بعضی از اعضای شورا به دنبال ردیف کردن دنباله اقدامات خود هستند. آنها به بیان یک نتیجهگیری سریع در مورد مسائل و انتخابات و امضای توافقنامههای توصیهای علاقمند بودند. اما دیگران، از جمله ژولیوس قیصر، قصد داشتند تصمیمات سنگین تر را با کمک پشتوانه فرارحمانه خود، اعمال کنند. آنها قصد داشتند تصمیمات به بالا و احتمالاً تصمیمات مربوط به طرح غارت ملی فهمیده شود.
تنشها در نهایت به نفرین به سرعت افزایش یافت و هجوم به شورای رهبران شکل گرفت. در نتیجه، کشته شدن بسیاری از اعضای شورا رخ داد. ژولیوس قیصر، که به خوبی از روابط خود با رهبران روم آگاه بود، پس از گسترش برنامهای خود به اروپای شرقی، به مقام امپراتور انتخاب شد و با نجات کشور خود از هجوم از دست رفتاران تبعیدی ویژه شده است.
پیدایش یک قهرمان بزرگ جدید
پیدایش یک قهرمان بزرگ جدید نیاز به شرایطی دارد که بتواند نوعی از نابغه را به وجود آورد. قهرمان در اصل تمامیتی است که با کیفیتهای فردی خاصی همراه است. این کیفیتها ممکن است شامل شجاعت، استعداد، عشق، صبر، خلق و خوی پایدار و سایر ارزشهای انسانی باشد.
یعنی برای پیدایش یک قهرمان بزرگ جدید، جامعه باید حاضر باشد شرایط خاصی را برای بزرگ شدن آن فرد فراهم کند. این شرایط ممکن است شامل آموزش معتبر، ارائه فرصتهای مناسب و ارجاعات دقیق برای آن فرد باشد. علاوه بر این، قهرمان باید با مشکلات و نیازهای نوعی دیده شود که او را برای مسئولیت پذیری و همدلی با دیگران آماده کند.
جایی که جامعه همچون یک خانواده دیده شود، پیدایش یک قهرمان جدید می تواند به عنوان نشانه ای از بلندمرتبه بودن آن جامعه در برابر جهان باشد. از طرف دیگر، شاید با مشاهده یک قهرمان جدید، دیگران نیز ملهم شده و تشویق به رشد شخصی خود خواهند شد.
در نتیجه، پیدایش یک قهرمان بزرگ جدید، به عنوان یک رویداد مهم در برابر تحولات جامعه باید با احترام و توجه همهی میتواند روی مخاطبان خود تأثیر بگذارد. بنابراین، برای تحویل پیام مفید و تأثیرگذار، روایتهای قهرمانی باید پر از تحلیل و دیدگاه خلاقانه باشند و تلاش برای انتقال ارزشهای انسانی به دیگرانی که اکثراً مستعد بودیم باید باشد.
جنگ با امپراتوری پارس
جنگ با امپراتوری پارس مربوط به دوره تاریخی باستان است و در طول آن ممالک و قومیتهای مختلف با امپراتوری پارس به دلیل عدم توافق و نزاع مسلحانه وارد جنگ شدند. در این جنگها، کمبریا و جنوب غربی امپراتوری برزنتیان به عنوان پیوندگانی مهمی بین امپراتوری پارس و رستمیانیان بودند.
جنگ با امپراتوری پارس از دو دوره تاریخی مختلف تشکیل میشود. دوره اول آن از سال ۲۴۹ تا سال ۲۶۲ میلادی، که با معروفترین جنگ آن، جنگ بین شاهنشاه روم و شاه پارس، ارتش روم علیه ارتش پارس بود. جنگ مذکور طی سه اشتر مرحله ادامه یافت و با پیروزی نیروهای ساسانی به اتمام رسید. دوره دوم جنگ با امپراتوری پارس از سال ۳۵۴ تا سال ۳۷۹ میلادی به وقوع پیوست. این مرحله از جنگ از شروع سلسله نمادرانیان و ستیز سنتی بین دو قومیت ایرانی و رومی به دام افتاد. پایان جنگ ایران و روم با پیروزی شاهانشاهی روم بر ساسانیان مشخص شد.
این جنگها برای هر دو طرف دلایل مختلفی داشت. به عنوان مثال، برای امپراتوری پارس، مبارزه با سایر امپراتوریها و تحقق برآورده کردن آرمان ها و برای روم، پس گرفتن سرزمینهای از دست رفته و استقرار در مرزهای جنوبی از اهمیت بسیاری برخوردار بود. همچنین، جنگ با امپراتوری پارس تأثیرات زیادی روی تاریخ جهان گذاشت و در جهت شکوفایی فرهنگ و تمدن در سطح جهانی از اهمیت ویژهای برخوردار بود.