عشق بین دو فرقه
عشق به دو فرقه ممکن است در بسیاری از جوامع به عنوان چیزی کاملا ناپذیر و نامطلوب تلقی شود. اما این موضوع در حقیقت نشان دهندهٔ یکی از طیفهای پویای جوامع بشری است که همیشه در حال تکامل است.
ممکن است علاقهٔ دو فرد به هم از طریق دین، اقتصاد، فرهنگ و یا هر عامل دیگری رخ دهد و به هر دلیل مورد نفرت یا استنکاف جامعهٔ محیط خود قرار گیرد. البته لازم به ذکر است که عشق به دو فرقه مثبت یا منفی نبودن طرفین را به خود دیده و همواره موضوع بحث بین جامعهٔ محیط و دو فرد عاشق میباشد.
برخی ممکن است به این جنایت نام موضوع دهند و یا با برتری یک فرقه بر دیگری، جنسیت یا سلسله مراتب اجتماعی تحقیر دو عاشق شوند. اما برای دو عاشق باید با چالش مورد نظر روبرو شد و سعی کنند رابطهٔ خود را حفظ کنند. اگر علاقهٔ شان تورم شده و نیاز به کمک دیگران دارند، باید از یک مشاور یا پروژهای (مانند پروژهٔ مضامین دانشآموزی، کتابخانهٔ عمومی، کتابخانهٔ دانشگاهی و یا کمک به خیریهٔ خیریه) کمک بگیرند.
در نهایت ، شاکلهٔ بوجود آمده در جامعههای راهزن بسیار متغیر است. از یک سو ممکن است در خارج از جامعه مورد تأیید باشد، و از سوی دیگر، این موضوع ممکن است در داخل جامعهٔ مورد نظر جرم باشد. در پایان باید گفت که موضوع این شکل رابطهٔ عاشقی برای دو فرقه مورد تأیید قرار ندارد و باید دو عاشق برای حفظ رابطهٔ خود و ادامهٔ زندگی با هم، با همدلی و تلاش کنند تا مشکلات را که در موردشان نمایش داده می شود، رفع کنند.
پسر کرهای و دختر مسلمان
این داستان دربارهی دو نفر به نامهای جینگوک و فاطمه است که از دو فرهنگ و دین مختلف هستند. جینگوک کرهای است و در یک شهر کوچک زندگی میکند. فامیل او باورهای بودایی دارند و جینگوک هم به این دین پایبند است. او همیشه به دنبال دنبالهی حقیقت و صدق بوده و از نوعی واقعبینی و اندیشهی پویایی برخوردار است.
فاطمه دختری مسلمان از یک خانوادهی پرستاره در ایران است. او همیشه به پایبندی به دین اسلام و اندیشهی عمیق خود مشغول بوده است. او به امید یافتن شخصیتی پایدار و معتمد برای خودش شناخته میشود. دربارهی دنیای اطرافش همیشه با احتیاط و محتاط بوده و تنها دوست دارد که در یک محیط فرهنگی و دینی فعالیت کند.
وقتی این دو نفر با یکدیگر آشنا شدند، هر دو با وجود مخالفتهای مداوم خانواده و دوستانشان، برای مواجه شدن با مسئله دوستی و علاقمندیهای جدیشان، کار کردند. در این روند، هر دو باید به خوبی آگاه باشند که پیشرفت و بالارفتن در دو فرهنگ مختلف، نیاز به تلاشهای بسیار دارد. در نهایت، این دو نفر برای دستیابی به آرمانهایشان دوباره به دنبال حقیقت و واقعیت و به دنبال دوستی و عشقشان، در مسیر جدی قدم برداشتند.
آشنایی با اسلام
اسلام، دینی است که در سال ۶۱۰ میلادی به دست پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در شهر مکه از خداوند آغاز شد. اسلام یک دین نوآورانه و جامع است که بر اساس کتاب مقدس قرآن کریم، سنت حضرت محمد (ص) و کتب جانبی مانند حدیث، فقه و تفسیر قرآن بنا شده است.
در اسلام، خداوند یگانه و مطلق است و هیچ کسی بجز او اهل عبادت نیست. مسلمانان با خدا به عنوان پروردگار، پرستشگر و نورافشان قلب شوند و به شرایط پایبند با اعتقاد به یکپارچگی و توحید خدا، سعی دارند به عمل مبادرت کرده و در زندگی خود به یک اخلاقی و عادلانه استوار باشند.
اسلام پنج رکن اصلی دارد که حتما باید پیروی شوند: آیین نماز، روزه، زکات، حج و توحید به خداوند. همچنین، از مواردی که در اسلام محکوم به حرام بودند، می توان به شرب الکل، قرص های مخدر و رفتار تحریک آمیز اشاره کرد.
اسلام در سراسر جهان یکی از بزرگترین دین های جهانی است و مسلمانان در سراسر جهان زندگی می کنند. اگرچه هر کشور و ملت می تواند روش هایی را برای اصول دین مشخص کند، اما اهمیت احترام به دین و امضای پیمان اسلام را نمی توان کاهش داد. به عنوان یک دین خلاق و جامع، دین اسلام به عنوان یک پل رابط برای همکاری های بین المللی و جامعه بین المللی شناخته می شود.
قدرت عشق در برابر تفاوتها
عشق یکی از احساسات پایه انسان است که به دلیل توانایی خود در تغییر و تحول، همیشه مورد توجه و تحسین بوده است. در مسیر عشق، یکی از موانعی که ممکن است با آن مواجه شویم، تفاوتهاست. تفاوتهایی که شامل مسائل فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، قومیتی و ... میشوند. در چنین شرایطی، توانایی عشق به یک شخص که در این زمینهها با خود تفاوت دارد، موضوعی دشوار به نظر میرسد.
اما «قدرت عشق» میتواند برای رفع موانع ایجاد شده به خاطر تفاوتها، بسیار کمک کننده باشد. در واقع، زندگی زناشویی، دوستی، عشق و همه روابط انسانی، پیچیدگیهای خود را دارند و تنها راه برای پیشرفت در این روابط، قدرت استمرار و پایداری آنها در برابر تفاوتها است. عشق، توانایی تسلط بر این موانع در مسیر رابطه را به ما میدهد و توانایی پذیرش زیبایی تفاوتها را به ما نشان میدهد. از حقیقت اینکه تفاوتهای ما تنها یکی از نشانههای بیان کننده این است که هر کدام با روایت خاص خودشان تفاوت به خود میگیرند.
اگر زندگی زناشویی، دوستی، عشق و همه روابط انسانی به همدیگر برای رفع تفاوتها احتیاج دارند، باید با تعقیب و آموزش عاطفه، قدرت عشق در برابر تفاوتها را درون خود بیافرینیم. قدرت عشق، یک روش قوی برای ساخت و گسترش روابط انسانی قوی و تعاملی است. با این روش، میتوان درک بیشتر و احترام به افرادی که با ما متفاوت هستند، را تقویت کرد. ما میتوانیم با تلاش در این زمینه، به ایجاد برابری بین تفاوتهایمان کمک کنیم و عوارضی همچون ترس، ستیز و ... را رفع کنیم.
بنابراین، درک انسانهای دیگر و قدرت تسلط بر تفاوتهای ما، باعث شده است که عشق، یکی از مهمترین احساساتی باشد که ما میتوانیم پیدا کنیم. با عشق، میتوانیم اضافه داشتن چیزی را که ممکن است بدشانسی، مشکل، احساس بیتفاوتی و ... باعث شود، در رابطه خود با افراد دیگر را راحتتر از قبل کنیم. با این حال، قدرت عشق در برابر تفاوتها برای همه کاری نیست و نیاز به وجود این احساس درون شخصی دارد که تلاش برای برقراری روابط قوی و پایدار را انجام دهد.
تحول عشق در زمانی ازدواج
تحول عشق در زمانی ازدواج، موضوعی پرشباهت و قابل تامل است که در جامعه های مختلف کشورها، به عنوان محور پژوهش ها و بررسی های مختلف مطرح شده است. در گذشته، بازیابی رابطه های عاطفی در زمان عقد، بیشتر برچسب زنان افزوده می شد و مردان بیشتر به عنوان تامین کننده نیازهای مالی خانواده شناخته می شدند. اما در حال حاضر، با توسعه فرهنگ و نظم اجتماعی هرچه بیشتر، نقش تغییر یافته و هر دو جنس برای حفظ رابطه و ارتباط عاطفی مساوی مسئولیت پذیر هستند.
اگرچه، تحول مفهوم عشق در زمان عقد به دو روند اصلی تقسیم می شود. اولین روند، ایجاد ارتباط های دوستانه باشد که در مورد خصوصیات روحی و رفتاری همسر شناخت بهتری داشته باشند. دومین روند، ایجاد فرصت های بیشتر برای تعامل و آشنایی با همسر در سطح روحی، جسمی و رفتاری است.
با گذشت زمان، برای ایجاد ارتباطات مؤثر در زمان ازدواج، سبک زندگی بسیاری از افراد تغییر کرده است. به عنوان مثال، این روزها، ترجیح دادن خانواده بر مشاغل، کسب و کارها و خدمات مربوط به تکنولوژی، در پیشرفت روابط عاطفی زندگی واقعی که در آن بینندگان با هم ارتباط برقرار می کنند، از اولویت بسیاری از افراد برای رسیدن به خوشبختی در زندگی عشق ورزی شده است.
همچنین، در جامعه های کنونی، ارتباطات برقرار شده بین دوفرد بر خلاف دوران گذشته، بیشتر به بنیانی خود رو خِراج داده است که معنای دقیق آن این است که علاوه بر وجود عشق، به خود مشکلات و چالش هایی مطرح می شود که با برخورد با آنها تلاش بیشتری برای پایداری رابطه صورت می گیرد. به نظر می رسد، تغییرات جدید در جامعه و زندگی، تاثیر قابل توجهی روی تحول مفهوم عشق در زمان عقد دارد و به دلایلی مانند فرهنگ، تکنولوژی و نوآوری، می تواند در آینده به برخی از شکل هایی جدیدی منجر شود.
گوناگونی فرهنگی در عشق
عشق به عنوان یکی از زیباترین احساسات انسانی در هر فرهنگی ارزشمند و قابل تحسین است و مفهومی گوناگون در فرهنگهای مختلف دارد. در فرهنگ ایرانی، عشق به عنوان یک شعور قلبی با ارجحیت بر پاتوقگاه جسمانی بانی است و با معنایی در عین زمان غربال زندگی فردی، اجتماعی و اخلاقی را میدارد. پایداری و آینده نگری، تفکر و فلسفه، پاکی و وفاداری، شور و شوق، تلاش برای تحقق آرمانها و ایدههای انسانی، عصیان و خودسری، غرور و خودهویت، در فرهنگ ایرانی عشق را همراه مینمایند.
در فرهنگ غربی، عشق به عنوان یکی از مهمترین احساسات انسانی، بر پایه عواطف و احساسات بنا شده است. در این فرهنگ، عشق دارای شکلها و ابعاد مختلف میباشد. برای مثال، احساس عشق به خانواده، دوستان، همردهان جنسی و شخصیتهای مشهور در فرهنگ غرب مورد توجه قرار میگیرد. در فرهنگهای آسیایی و خاورمیانهای نیز، عشق به همین شکل وجود دارد اما با قدرت و قوت کمتر.
عشق میتواند یک موضوع فرهنگی جذاب در هر فرهنگ باشد که تاریخچه تمدن و تاریخ فردی را میسازد. عشق در شعر، داستانها، رمانها، نقاشیها و افسانههاکه تلفیق احساسات و خلاقیت و هنر به نمایش گذاشته میشود، در هر کشوری با فرهنگ و تمدن خود ریشهدار است. به عنوان مثال، در شعر فارسی، عشق به عنوان مرکزیترین عنصر، زیبایی و هنری عظیمی را به وجود آورده است و تأثیر بینظیری در فرهنگ و هنر ایران برجای گذاشته است.
بنابراین، عشق به عنوان یک مفهوم فرهنگی در هر جای جهان، ارزشمند و محترم بشمار میرود و میتواند پیشایندهای بشریت را به سوی شادمانی و آسایش روحی سوق دهد.