1. نبرد در استالینگراد
نبرد استالینگراد یکی از بزرگترین نبردهای جنگ جهانی دوم بود که بین آلمان نازی و شوروی رخ داد. این نبرد تقریباً دو سال به طول انجامید و در آن بیش از دو میلیون نظامی آلمانی و شوروی کشته یا زخمی شدند. استالینگراد (اکنون ولگوگراد) یکی از شهرهای بزرگ در جنوب غربی روسیه است و در اوائل سال 1942 توسط آلمان به تصرف درآمده بود.
آغاز نبرد استالینگراد در تاریخ 23 اوت 1942 بود که آلمانیها با تمام قوای مسلح و تجهیزاتی که داشتند شهر را تحت حمله قرار دادند. ابتدا ارتش آلمانی موفق به پیشروی در جنوب شرقی و شمال غربی شهر شد، اما سپس شهر راههای برای ارتباط با بیرون را قطع و بر بخش شرقی شهر تمرکز کرد. این قراردادن ارتش آلمان به شرق شهر، سبب شد تا ارتش شوروی بتواند از نفوذی که در شرق شهر ایجاد کرده بود، استفاده کند و تلاش کند واحدهای زیر مجموعه آلمانیها را هدف قرار دهد.
استالینگراد از دو نیروی هوایی و زمینی آلمانی حمله میشد، اما از طرف دیگر روس ها سیاست کافی را از نظامیانشان دریافت نموده بودند. سپس ارتش شوروی با بکارگیری تکتیکهای جدید و استفاده از توانایی هوافضای خود، از همه حملات آلمانیها به شهر جلوگیری کرد و سطح ارتباطاتی آلمانیها را در این منطقه قطع کرد. در نهایت ارتش شوروی موفق به تحرک واحدهایش برای بازگشت به شهر شد و برنامه حفاریهای آلمان را نیز به تصویر کشید. این برنامهها باعث شده بود تا زندگی مردم شهر بودند، کمی تهدید شود.
در نتیجه پس از حملات مرتب شورویها به آلمانیها، آلمان به کمکهای مالی و نظامی بیشتری از جانب متفقین برای شکست دادن نیروهای شوروی در استالینگراد روی آورد. اما این کمکها نتوانستند تهدید روسها را به نابودی برسانند و در نهایت شهر سال 1943 هنگامی که استوار شد، توسط نیروهای شوروی آزاد شد. این پیروزی برای شوروی در نبرد استالینگراد یکی از پایان عمده جنگ بود و سبب خدشه جدی برای آلمانیها در قلب اروپا شد.
2. جنگ تحتانی: سقوط برلین
جنگ تحتانی یا جنگ سرد ، دورانی بود که دو قطب بزرگ جهان ، روسیه شوروی و ایالات متحده آمریکا به شدت با یکدیگر در تعامل قرار داشتند ، اما به رسمیت نمیشدندو در نهایت در سال 1991 با واگذاری اتحاد شوروی به پایان رسید.
در سال ۱۹۴۵ ، جنگ جهانی دوم نزدیک به پایان بود و نیروهای اتحادیه شوروی در حال راهی شدن به سوی برلین بودند. آلمان در آستانه شکست ، و در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ ، روسها در اوایل صبح سرکار خود را به درسی گذاشتند. در حدود هفتاد سال پس از قیام کارل مارکس و فردریش انگلس در جریان انقلاب برلین، پایتخت آلمان با آخرین اشراف برای زمانه خود سرنوشتی سخت برای دیدن داشت.
در روزهای بعدی ، نیروهای سرخ به سرعت به سمت شهر حرکت کردند ، و به تک تک خیابانها و ساختمانهای آن حمله کردند. خیابان های برلین با جنگلهایی از سلاحهای نظامی آن شهر پر شده بود. دستور داده شده بود که تمامی بسترهای ارتباطی و حمل و نقل شهر بریده شود. محیطی از عذاب وجود داشت که برای ساکنان برلین مرگبار بود. سپس در تلاش برای فرار ، زیر زمین عمیق به عنوان محل مخفی شدن شهروندان آلمانی خدماتی از خود نشان داد که زمانی که شهر در بین علایق دولت شوروی رو به نابودی و اشغال قرار گرفت ، از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
با شکست آلمان و سقوط برلین ، جنگ بسیاری همچون جنگ جهانی دوم و نحوه اتخاذ برخی فرماندهان و رهبران اساسی در این جامعه را برای همیشه تغییر داد. رابطه دو قطبی بین روسیه و ایالات متحده آمریکا هم چنان حتی پس از شکست آلمان برقرار بود و تاثیرات این رویداد به صورت جامع و گستردهتر در سالهای آینده دیده میشود.
3. جنگ تحتانی: دفاع از سیمفروپول
جنگ تحتانی، شکل جدیدی از نبردهای نظامی است که در دنیای مدرن شکل گرفته است. در جنگ تحتانی، نبرد به صورتی انجام میشود که مجاورت مستقیم دو نیرو و تلاش برای تصرف شهر یا منطقه مورد نظر، کاملا پنهان شده و به جای آن، بازیگران را با تفاوتهای ایدئولوژیک، فرهنگی و دینی مواجه کرده و تحت نظارت قرار میدهد.
سیمفروپول، مرکز قرارگاه نظامی واقع در جمهوری خودمختار کریمه، از نقاط مهم و استراتژیک شرق اروپا است. این شهر بهعنوان مرکز مهمی از نظر علمی و صنعتی معرفی میشود و همچنین دارای موقعیت مناسبی برای کاراگاهی و کارشناسی میان روسیه و اروپا است. در مواجهه با حملاتی از طرف طرفداران جدایی جنوب شرقی کریمه، نیروهای ارتش روسیه با اعلام وضعیت فوری تحت مارشال شهیدراغیان تلاش برای حفاظت از شهر و نیز به دنبال عملیات موفقیتآمیز طیف وسیعی از دشمنان، وارد جنگ تحتانی شدند.
در جنگ تحتانی برای دفاع از سیمفروپول، ارتش روسیه تحت فشار بسیار زیادی از سوی مخالفان داخلی و همچنین نیروهای ارتش جدا شده از کریمه قرار گرفت. نیروهای متفقین به کمک ارتش روسیه در مقابله با حملات دشمن شرکت کردند و در نهایت با قرار گرفتن در مرکز شهر، موفق به نجات سیمفروپول شدند. در این نبرد، امتیاز اصلی به خصوص در عوض به دلیل نزدیکی شهر به منطقه قبیلههای کریمه و آتشبسهای بامدادی ارتش جدایی طلبی، از ناحیه تامین و توان رزمی، به فرماندهی و هوش خدمتگزاران ارتش روسیه و ارتش متفقین تعلق گرفت.
4. طوفان شرق: حمله به مسکو
طوفان شرق یا عملیات باغ تورقمن ، بزرگترین حمله ای است که در جریان جنگ جهانی دوم توسط نیروهای شوروی در برابر جبهه شرقی ارتش آلمان انجام شد. بازیگران این عملیات مصرف نطفهای احتیاطی شوروی بودند. طوفان شرق برای اسکاندیناوی ضروری بود، به طوری که نظامیان شوروی به عنوان موافق انگلیس در حال جنگ با چندین بانک قدرتمند آلمانی، اعم از ویندوز ژنرال، نجرینگن و کبگ بودند.
عملیات طوفان شرق در 5 آگوست 1944 میلادی شروع شد و در حدود 3 ماه به طول انجامید. در این عملیات، ارتش شوروی قدرتمند دو موضع اصلی آلمان، یعنی نروژ و فنلاند را در بدو ورود برای معرفی نیروهای خود ضعیف کرد. پس از آن، در بخش شرقی لتونی، ارتش شوروی با کمپین نمادین، کمپین اسکاندیناوی و کمپین فنلاند را به پایان رساند. درگیری های بسیار شدید رخ داد اما با شکست دادن بخش هایی از نیروهای آلمانی، شوروی توانست شرق سوئد را باز کند و دسترسی خود را به خاک استونی یافت.
عملیات طوفان شرق دستاوردی بزرگ در جنگ جهانی دوم داشت. شوروی توانست با برتری های خود، مواضع آلمانی در شمال اروپا را از بین ببرد و مانع آنها در راه به جنگ بود. همچنین، با این عملیات، شوروی توانست این موضع مهم را از آلمان بردارد و به فراهم آوردن دسترسی به دریای بالتیک و خلیج فنلاند برای خود، در دسترس قرار داشت.
این عملیات جزء حملات پایه شوروی به حملات غربی به شمار میرود و یکی از عملیات هایی بود که در نیمه دوم سال 1944 تقریبا همزمان با نژادپیشگانی در قسمت غربی انجام شد. با به دست آوردن مهمترین قطب ها و زیرساخت های آلمانی، شوروی توانست برای خود کمک بزرگی در جنگ جهانی دوم به حساب بیاورد.
5. نبرد در کرسک
نبرد در کرسک یکی از مهمترین و خونینترین نبردهای تاریخ است که در دوره ابتدایی قرون وسطی در اروپا روی داده است. این نبرد در سال ۱۵۱۴ در منطقهای به نام کرسک در امپراتوری هرمانی، بین ارتشهای امپراتوری هرمانی و ارتشهای فرانسوی برگزار شد.
در سال ۱۵۱۳، پس از شکست دادن ارتش هرمانی در نبرد مارینگی، ارتشهای فرانسوی به سمت امپراتوری هرمانی حرکت کردند. آنها ابتدا به شمال آلمان رفتند و سپس به سمت جنوب شرق آلمان پیش میرفتند تا به همان منطقهای که نبرد در آن جا به وقوع پیوست، برسند.
در نبرد در کرسک، ارتشهای امپراتوری هرمانی تحت فرماندهی ایوان فون گایزر که یکی از شاهزادههای هرمانی بود، با ارتشهای فرانسوی تحت فرماندهی ژان دیله شور، که نیز یکی از فرماندهان مشهور فرانسه بود، مقابله کردند. این نبرد به طور کلی در مدت چند روز بین ۲۲ و ۲۴ آوریل ۱۵۱۴ به وقوع پیوست و بر اساس روایتها، بسیار خونین و دشوار بود.
در نهایت، در نبرد در کرسک، ارتشهای فرانسوی به پیروزی رسیدند و ارتشهای هرمانی شکست خوردند. هرچند که باقیماندهی ارتش هرمانی به نسبت زیادی در این نبرد نابود شدند، اما این نبرد به قدری خونین بود که تا پیامدهای آن در آینده موجب تحریک و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است.
6. دفاع از لنینگراد
لنینگراد شهری تاریخی در روسیه بود که در جنگ جهانی دوم، دفاع بسیار سختی را از خود نشان داد و تحمل بسیاری از حملات نیروهای آلمانی را تحمل کرد. چندین سال پیاپی، آلمانی ها به شهر حمله کردند اما نظامیان روسی توانستند با پشتکار بسیار و با تلاش بی وقفه، این شهر تاریخی را از دسترس نیروهای غیر روسی نگه دارند.
دفاع از لنینگراد، یکی از بزرگترین دفاع ها در تاریخ جهان است که در آن بیش از یک میلیون نفر از مردم بیگناه روسیه به دست نیروهای آلمانی نرسیدند. دفاع از لنینگراد در مورد یک شهر علاوه بر نشان دادن قدرت و تلاش این نظامیان، نشان دهنده تلاش مردم روسیه و عشق آنها به کشورشان است و همچنین نشان دهنده قدرت تحمل و پشتکار مردمان آن کشور است.
از آنجا که برای نیروهای آلمانی دسترسی به کنترل شهر لنینگراد اهمیت بسیاری داشت، برای فتح آن، آنها چندین بار حمله کردند. اما به دلیل دفاع بسیار هوشمندانه و هماهنگی در میان نظامیان روسی، آنها همیشه در عملیات فتح این شهر شکست خوردند.
در نهایت، می توان گفت دفاع از لنینگراد نشان دهنده مقاومت و استقامت انسان ها در مقابل دشمنان خود است و هیچ چیز نمی تواند آن را از خاطرات تاریخ پاک نماید.