سختیهای زندگی و مبارزه دائمی
زندگی چیزی نیست جز یک مبارزه بی پایان، پر از سختیهایی که برای جلوگیری از رسیدن به شادی و آرامش در پیش راه قرار میگیرد. دائمی وجود داشتن سختیها نیز نشانگر آن است که برای رسیدن به هر چیزی باید تلاش بسیار بیشتری کرد و مبارزات زیادی داشت.
به هیچ کس رویاندن خواهی ندید که تمام زندگیاش با روزهای شادی پر شده باشد، زیرا همه ما با ناراحتیها و دغدغهها راسخ شدهایم. ممکن است برخی از مردم با داشتن زندگی توانمندی کامل و فراوان، از سختیها در برابر روی آنان دیده شده نباشد، اما این به این معنی نیست که آنها هیچ مبارزهای داشته باشند. هر فرد در زندگی خود با مسائلی مانند مشکلات مالی، روابط پیچیده، بحرانهای شغلی و ... مواجه خواهد شد که باید آنها را پشت سر گذاشت.
ممکن است به نظر برسد که سختیهای فراوان در زندگی انسان مسبب پوچی و دلسردی او است، اما در واقعیت سختیهای زندگی انسان میتوانند موجب رشد و پیشرفت او شوند. وجود سختیها در زندگی ما امکان پذیر است و به تدریج ما را به سوی قدرتمند شدن هدایت میکند. در واقع هر سختی و مشکلی که در مسیر زندگی با آن روبرو میشویم، میتواند برای ما فرصتی باشد تا خود را بهبود بخشیم و توانایی خود را افزایش دهیم.
در نتیجه، سختیهایی که در طی زندگی با آن مواجه شدهایم، این امکان را برای ما فراهم میکند تا به اهداف و رؤیایی که داشتیم نزدیک تر شویم. همیشه باید به خودمان این سوال را بپرسیم که آیا ما برای زندگی با تمامی سختیهایش آماده هستیم؟ با قدرت ذاتی خودمان میتوانیم موانع زندگی را شکست دهیم و با تلاش فراوان به سمت رویای خود برویم.
شکست خوردن و دل آزردگی
شکست خوردن یکی از ناراحتکنندهترین و ناامیدکنندهترین وقایع در زندگی انسان است. ممکن است به دلیل موانع و مشکلاتی که در پیش روی فرد قرار گرفته است، او نتواند به هدف خود دست یابد و در نتیجه با شکست مواجه شود. این وضعیت معمولاً باعث بروز دل آزردگی و ناامیدی در فرد میشود که مختصر و خلاصه آسیبهای روحی و روانی را به او تحمیل میکند.
در بسیاری از مواقع، شکست خوردن میتواند عاملی برای ایجاد افسردگی، بیاعتمادی و ناامیدی در فرد باشد. معمولاً این حالت شروع به تاثیرگذاری روی زندگی روزمره شخص میکند و باعث میشود که به خود اعتمادش کاهش یابد و حتی برخی فردها با شنیدن نام کلمات "شکست" یا "باخت" به صورت ناخودآگاه از وضعیت پیچیده موجودیتشان باخبر شوند.
هرچند که شکست خوردن میتواند بهطور قابلتوجهی برای مردم تاثیرگذار باشد؛ اما نباید از آن به عنوان یک مسئله فاجعهبار نگاه کرد. باید از شکست خوردن به عنوان یک فرصت برای یادگیری و پیشرفت استفاده کرد. برای رسیدن به هدف، فرد ممکن است با مشکلاتی روبرو شود و در پیشرفت خود شکستی را تجربه کند؛ اما این شکست میتواند موتور پیشرفت و یادگیری او باشد.
در نتیجه باید به دل آزردگی و نا امیدی آن فرد به صورت خودکار توجه کرد و با ارائه تسهیلات، شادابی روانی و مشاوره به او کمک کرد. لازم به ذکر است که این شخص باید به دنبال راههایی برای ایجاد برنامههای با کارکرد پیشرفتبخش با توجه به تجربه شکستهای قبلی باشد تا با طراحی یک برنامه جدید تردیدهای خود را به نوعی کنار بگذارد و این باعث خودباوری و حس موفقیت در وی میشود. به عبارت دیگر، با کمک مشاوران روان شناختی، باید به رسیدن به سطح پایینتر از نیازها و هدفهای شخصی تلاش کنیم و با ایجاد برنامههایی بهینه، مشکلات مطرح شده را رفع کرده و همیشه به سمت موفقیت پیش رود.
بازگشت به خاطرات دوران کودکی
دوران کودکی، زمانی بینظیر و خاطرهانگیز در زندگی هر فرد است. این دوران به لحاظ روانی و اجتماعی برای ساختار شخصیت افراد بسیار حائز اهمیت است و از نگاه روانشناسان، به عنوان دورهای حساس در زندگی افراد شناخته شده است. در این دوره، هیجانات کودک بسیار قویتر از بخشهای عقلی و هدایتکننده شناخته میشوند و از همین چند دلیل، اندیشه و خاطرات کودکی همواره در ذهن افراد به عنوان یادگاری شیرین و زیبا باقی میمانند.
بخش ناخودآگاه و شهودی هویت فرد در دوران کودکی شکل گرفته و تامین نیازهای روانی آن، در سالهای پیری نقش بسیار مهمی در بهبود وضعیت خود دارد. خاطرات دوران کودکی اغلب با مکانهای و آداب و رسوم مربوط به آنها همراه است که یادآور روزگارانی شاد و ناب است. مکانهایی مثل درختان، کوچهها و خیابانهایِ ساکت در یادآوری خاطرات کودکی مهمترین نقش را برعهده دارند. همچنین، بازگشت به خاطرات شیرین دوران کودکی میتواند در مبارزه با افسردگی و همچنین تقویت اعتماد به نفس و بهبود حافظه کمک کننده باشد.
اما بازگشت به خاطرات دوران کودکی علاوه بر خاطرات خوب و شاد، خاطرات بد و ناراحت کنندهای نیز در دل قلب ما باقی میماند. خاطراتی از خشونت، فقر، درگیری و خانوادههای ناامن که موجب تروم و اضطراب مداوم در کودکی میشود. به همین دلیل، بازگشت به خاطرات کودکی در برخی موارد ممکن است باعث بروز اضطراب و نگرانی در فرد شود و برای تسکین این دردها، بهتر است با دکتر روانشناس مشورت کنید.
پدر، بزرگترین استواری در زندگی
پدر، شخصیتی سرشار از تلاش، تحمل و بزرگی است که از حضور وی در زندگی، به خصوص برای فرزندان، بسیاری از ارزش ها و آموزه های زندگی به دست می آید. پدر به عنوان بزرگترین استواری در زندگی، جایگاه مهمی در ساختار خانواده، اجتماع و همچنین بینش فرزندان دارد.
از یک سو، پدر با تلاش و تحمل، خانواده را هدایت و پشتیبانی می کند. وی در دوران مشکلات و نابسامانی های زندگی، بزرگترین ستون انگیزشی خانواده است. عدم تردید در مقابل ناملایمات زندگی، اقدام به کمک به فرزندان و همسر، و تحمل در برابر موانع از ویژگی های مهم پدر است.
از سوی دیگر، پدر به عنوان یک قدرت تاثیرگذار، بسیاری از ارزش های زندگی را به فرزندانش انتقال می دهد. از مسئولیت پذیری و تعهد تا احترام به دیگران، پدر از انسان هایی است که از نگاه فرزندان، مدل استفاده می شود. از طریق روابط و ارتباطاتی که با پدر برقرار می کنند، فرزندان از دیدگاه های پدر بهره می برند و شخصیت خود را تقویت می کنند.
بنابراین، پدر، بزرگترین استواری در زندگی است. این شخصیت قوی و ارزشمند در طول زندگی، به نحوه روابط فرزندان و همچنین ایده آل های اجتماعی می تواند تاثیر پویا داشته باشد. به همین دلیل بسیاری از افراد، پدر را به عنوان دوست و راهنما در زندگی خود می پذیرند و همیشه تلاش می کنند تا این شخصیت زیبا را مدل خود قرار دهند.
زندگی در جستجوی هدف و نشانه
زندگی مسیری طولانی است که هر انسانی در آن به دنبال یافتن هدف و نشانه ایستاده است. برای رسیدن به این هدف و نشانه، باید به دنبال راه های مختلفی برای پیشرفت و توسعه باشیم و هر گامی را که بر میداریم، دقت و تمرکز لازم را به خرج بدهیم.
زندگی بدون هدف به سرعت خسته کننده و بیمعنی میشود و انسان نمیتواند با این فضای بیشخصیت و بیروح زندگی کند. در این شرایط، رسیدن به هدف و نشانه به ما امید و روحیه می دهد و به ما امکان می دهد تا بهترین نسخه خود باشیم.
اما به دنبال هدف و نشانه گرفتن بدون رعایت اصول اخلاقی، منجر به نارضایتی ها و کسب محرومیت های بیشتر میگردد. لذا هدف و نشانه یابی باید با رعایت اصول اخلاقی، همانند داشتن هدف و نشانه رایج در جامعه باشد و سعی در رسیدن به آن، باعث افزایش انگیزه و اجتماعی تر شدن فرد می شود.
باید به یاد داشته باشیم که رسیدن به هدف و نشانه بدون مشکلات و ریسکهایی که در طول راه وجود دارد، امکانپذیر نمیباشد. این ریسکها، انتظارات بالایی را برای ما قرار میدهند که باید با آن ها در نظر گرفته و به دلیل بزرگی هدف، نگرانی ها را به چشم خود ببندیم.
برای رسیدن به هدف و نشانه باید خطا های زیادی صورت بگیرد، اما مهم این است که در این پیشرفت، هرچه مشکلات و ریسکهای بیشتری وجود داشته باشد، از موضع فراری گرفته و بهبود وضعیت را به دست آوریم. در کل، مهم این است که ما هرگز از روی راه شکست خورده و همیشه به دنبال هدف و نشانه ی خود باشیم تا به بهترین نتیجه برسیم.
از دست دادن کسی که بیشتر از همه دوست داشتی
از دست دادن کسی که بیشتر از همه دوست داشتی یکی از سختترین تجربههایی است که میتوان انسانها را تحمل کند. این تجربه باعث میشود که احساس خالی بودن، تنهایی و ناامیدی در دل انسان شکل بگیرد. هر شخصی در زندگی بههر علتی ممکن است از دست دوست داشتنی که بیشتر از دیگران دوستت داشت، جدا شود.
در این موقعیت، شخص غم و اندوهی سرا میشود و احساس میکند که دیگر اوضاع به همان شکلی که بود ممکن نیست ادامه پیدا کند. در واقع، این غم و اندوه برای شخصی که عاشق بوده و دوست داشته به اندازه کافی سخت است که ممکن است خود را ناامید ببیند و برای همیشه به دوست داشتنی خود بگوید خداحافظی.
با این حال، برای غم و اندوه پایانی نیست. شخص میتواند به طور تدریجی احساسات خود را درک کند و با جریان زندگی خود تطابق بدهد. به دنبال دوست داشتنی با احترام و دوست داشتنی جدید، هفتهها یا حتی چند ماه طول میکشد، اما گذشت زمان به شخص کمک میکند تا از یک قلب شکسته به یک قلب زنده و زندگیگر شود.