1. تحول شخصیتی مرینت در دختر کفشدوزکی
مرینت، شخصیت اصلی داستان دختر کفشدوزکی، در طول داستان تحول شگرفی پیش میگیرد. در ابتدای داستان، مرینت یک دختر خجالتی و ناامید است که به دلیل فقر خانواده، دچار مشکلات روزمره بسیاری شده است. او عاشق خواندن و یادگیری است و مرتبا به کتابخانه رفته و با کتابها از دغدغههای ذهنی خود فرار میکند.
اما هنگامی که مرینت پدرش را برای خشک کردن بیشتر کفشهایی که میسازد، به خانه دوشیز رنچ الهام میدهد، زندگی او دگرگون میشود. رنچ، یک زن غیرمتعارف و آزاده است که در خانه اش نیروی کار جمع کرده و در کنار آن، در ساختن کفشهای شیک و جدید نیز ماهر است. رنچ به مرینت کتابهایی دربارهٔ فلسفهٔ زندگی معرفی میکند و فضای اندکی برای اعتمادبهنفس شدن به او توجه میکند.
رفتهرفته، مرینت باعث میشود که در طرز فکر خودش دست پیدا کند و با همراهی رنچ و دختر دیگری به نام توری ، مستقلترین و متمایزترین نسل خود را به فلسفه، معماری و هنر راه میدهد. مرینت به آزادیخواهی رنچ و توری نسبت به جامعه اطرافش، تحول شگرفی پیش گرفته و در پایان داستان دختر کفشدوزکی، به یک دختر قوی و با عالیبینی تبدیل شده است که دوستان متعددی دارد و با افتخار یادگاری رنچ را از خودش دریافت میکند. با نگاهی به عقاید خود و ظرفیتهای مخفی خود، مرینت یکی از تصورات تمدن خود را محقق میکند و توانایی پیوستگی رنچ و شخصیت فعلی خود را نشان میدهد.
2. دگرگونی احساسات مرینت در بخشی از فیلم دختر کفشدوزکی
در بخشی از فیلم دختر کفشدوزکی، مرینت که از تبعات فقر و ناامنی رنج میبرد، با دگرگونی احساسات خود روبرو میشود. در این بخش او تصمیم میگیرد که به دنبال کفشهایی برای خود بگردد، چرا که بخشی از هویتش بهعنوان یک دختر، داشتن یک جفت کفش واقعی است.
در این بخش با دیدن کفشهای زیبا و شیک، احساسات مرینت دگرگون میشود. او بیشتر به یک دختر خودباور تبدیل می شود و احساس شادی و خوشبختی به او تسلی بخش میکند. اما این لحظات تنها کوتاه برای او ادامه دارد، زیرا قیمت کفشهای او را نامعقول میداند و پول کمی که دارد، امکان خرید آن را برای او محال میسازد.
این دگرگونی احساسات مرینت نشان میدهد که او همچنان به دنبال شادی و خوشبختی است، حتی اگر به نظر نامعقول و غیرقابل دستیاب باشد. او برای تحقق رویاهایش نه تنها باید با تحریمها و فقر مبارزه کند، بلکه با احساسات خود نیز باید مبارزه کند و در مواجهه با موانع از شادی خود دفاع کند.
در کل، دگرگونی احساسات مرینت نشان میدهد که حتی در شرایط سخت و نامعقول، انسانها هنوز عاشقانه به دنبال رویاهای خود هستند و از مبارزه برای آنها خسته نمیشوند.
3. شرور شدن مرینت و اثرات آن در دختر کفشدوزکی
شرور شدن یکی از شخصیتهای داستان، مرینت، اثرات قابل توجهی روی دختر کفشدوزکی، هاجر، داشته است. در آغاز داستان، مرینت شخصیتی مهربان و خوشرو است، اما با گذشت زمان و وقوع رویدادهای خارقالعاده، شخصیت او به صورت خودمانی شروری پیدا میکند. این تحول در شخصیت مرینت، باعث تلاش او برای زدودن شخصیت هاجر و راندن او از خانه، میشود.
هاجر، دختر کفشدوزکی، با تحمل شخصیت شرورانه مرینت، شروع به از دست دادن آرامش خود میکند. رفتار شرورانه مرینت به صورت مداوم بر هاجر تاثیر میگذارد و باعث خطر جانی و روحی برای او میشود. شخصیت شرورانه مرینت، باعث بروز تلاقیهای خشونت آمیز با هاجر، در خانه میشود و تمایلات او به بازی های خشونت آمیز به طور غیر قابل اجتنابی، شدیدتر میشود.
دختر کفشدوزکی در پایان، با تلاش خود موفق میشود نیروی شرورانه مرینت را بیرون بکشد، اما اثرات ترسناکی که برای او باقی میماند، همواره در خاطر او باقی میماند. شخصیت شرورانه مرینت، با تحول شخصیتی که پس از وقوع رویدادهای خارقالعاده دروازه خود را به شرارت باز میکند، نشان میدهد که قدرت آن، برای خرابکاری در فرد معمولی باور کننده است. تیره شدن شخصیت مرینت و اثرات آن بر روی دختر کفشدوزکی نشان دهنده قدرت شخصیتهای شرور در دنیای بشر است.
4. تاثیر خانواده بر شخصیت مرینت در فیلم دختر کفشدوزکی
فیلم دختر کفشدوزکی یکی از فیلمهای مهم و بازخورد بالای سینمای ایران است. موضوعات مختلفی در این فیلم مطرح شده است که یکی از مهمترین آنها، تاثیر خانواده بر شخصیت مرینت است. در این مقاله، به تبیین چگونگی این تاثیر و نقش آن بر روی مرینت پرداخته میشود.
در فیلم دختر کفشدوزکی، خانواده مرینت، یک خانواده متعصب و با ویژگیهایی نظیر فقر، نادانستی، خشنی و … میباشد. این خانواده، به دلیل فقر و نوع زندگی آنها، دچار فرهنگی شوم میشوند که باعث تحمیل بار سنگینی بر دوش مرینت میشود. به طور کلی در بخش قبلی به معرفی خانواده و شرایط آنان پرداخته شده بود.
تاثیر خانواده بر شخصیت مرینت بسیار زیاد بوده است. در این خانواده، احتمال خروج از چرخه نفوذ جمعیتی بسیار کم است و همین مسئله باعث شده تا مرینت نیز بخشی از این چرخه از سنی کودکی بشود. خشونت، فقر، بیسوادی و نادانستی، بعد از مدتی درون مرینت ریشهگستری کرده و او را به دنبال خانوادهاش به سقوط و فرسایش میکشاند.
در این فیلم مرینت به عنوان نمادی برای تاثیرات منفی و اشباع شده در یک خانواده قرار دارد، که با آغاز تمرینهایی در مهدبانی و نهایتا پیدا کردن پایینترین شغلهایی که ممکن است در جامعه قابل پیدا شدن باشند، او قرار است به عنوان جزء این خانواده شکست خورده بماند. تاثیر خانواده بری تمام موضوعات فیلم، کیفیت زندگی، فقر، خشونت و درک نادرست نسبت به بیرون (منابع) میتواند دلیل عمده برای تبدیل مرینت به شخصی با روحیه شکسته باشد. گرچه اضطراب و عدم اطمینان در زندگی ما هم ممکن است حاصل تغییرات یک خانواده باشد، اما در این فیلم خود خانواده یک نماد بیشتر برای خطرات مرسوم جامعه است. به عنوان نتیجهگیری، میتوان گفت که فیلم دختر کفشدوزکی با بیان نقشی همچون نقش آلیسین در نحوهی تشکیل و شکلگیری شخصیت اش، نشان دادهایم که چگونه خانواده در مسیر پیشرفت شخصیت مردم از نقش به خود ایفا میکند.
5. روند داستانی قسمتی که مرینت شرور میشود در دختر کفشدوزکی
در داستان دختر کفشدوزکی، اتفاقات بسیاری رخ میدهد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به روند داستانی مربوط میشوند. زمانی که دخترک کفشدوزکی به دنبال پدر و مادرش میگردد، با مرینت موجود شروری که آیا زیبایی مادرکفشدوزکی را دزدیده بود روبرو میشود. مرینت از زشتی خود بیخبر است و به شر و شرارت فکر میکند. او به دخترک کفشدوزکی میگوید که اگر به او کمک کند تا زیباییش را پیدا کند، برای او مجموعهای از هدایا خواهد داشت.
دختر کفشدوزکی از روی بیآگاهی به کمک او میآید، اما مرینت به دنبال آن است که زیبایی او را به تصرف خود بگیرد. او دخترک کفشدوزکی را تحریک میکند تا آنها را به طرف خانه مادرش ببرد. در بین راه، مرینت به دخترک کفشدوزکی میگوید که شیطانها با جادوی خاصی از جمله غذای دختران کوچک استفاده میکنند تا آنها را به کمین بیافرینند. او اینگونه به دخترک کفشدوزکی توصیه میکند که آنها هرگز نباید از غذایشان نخورند.
دخترک کفشدوزکی خود را وسواسی در این جهت میبیند و تصمیم میگیرد هرگز هرگز مزاحمت نکند. اما به روزی نیمه شب، او از خواب بیدار شده و میبیند که مرینت در حال دزدیدن زیبایی مادرش است. تنها پس از پایان ماجرا، دختر کفشدوزکی متوجه میشود که چه تلاشهای کرده تا از بدبینی مرینت جلوگیری کند. اگرچه این واقعه خطرناک بود، اما از دیگر رویدادهایی است که روند داستان را پیش میبرد.
6. مراحل تحول شخصیتی مرینت در فیلم دختر کفشدوزکی
در فیلم دختر کفشدوزکی، شخصیت مرینت شاهد تحولاتی است که به شکلی بسیار واقعبینانه و عمیق به تصویر کشیده شدهاند. مرینت در ابتدا به عنوان یک دختر جوان و فراری از جنگلهای جنوبی آفریقا به نمایندگی فداییان مبارزه با سرخپوستان در آمریکا سفر میکند. او پس از پشت سر گذاشتن مراحلی از راه، موفق میشود به آمریکا برسد. با ورود به این کشور، مرینت با شخصیتهای مختلفی روبرو میشود. این شخصیتها باعث میشوند تا مرینت با احساسات و دیدگاههای جدیدی آشنا شود که به تحولاتی در زندگی او منجر میشوند.
از آنجایی که مرینت از سرخپوستان جنوبی آفریقا است، وی با مردمی که از تبعیت و بهرهبرداری به شکل سیستماتیک پلیسی از آنها درآمد میبرند، آشنا میشود. این دیدگاه جدید او را با مشکلاتی در هضم شناختهشدههایی که تاکنون با آنها زندگی کرده بود، مواجه کرده است. یکی از مراحل تحول شخصیتی مرینت در فیلم، به واقع شکل گیری دیدگاه وی نسبت به سیاستهای معادلهپذیری و تبعیت از میان غلظتهای سیاهپوست و برای انجام فعالیتهای خصوصی و شغلی آنان به شکل بسیار شدید. این شکلگیری دیدگاه باعث میشود تا مرینت به جلوی انحراف از مسیر حقیقت و تضاد در جامعه مبارزهکننده علیه سیستم سرخپوستی خود بروید.
مرحلهی بعدی تحول شخصیتی مرینت در فیلم دختر کفشدوزکی، تبدیل شدن او به فردی خشمگین و خشن است. مرینت با وجود دیدگاههای جدیدی که به دلیل زندگی در آمریکا، با آن هم آشنا شده بود، هنوز توانسته نبود که مسایل آمریکایی را به شکل صحیحی درک و ارزیابی کند. او از خشم و ناراحتی خود برای نبودن از سیاهپوستان جرم میکند. پی در پی رویدادهایی رخ میدهد که باعث میشود تا او به دنبال برخورد با نمایندگان سیستم سرخپوستی و بهترین شرایطی که توسط آنها فراهم شده است، بگردد.
در نهایت، مرینت به سراغ تواناییهای خود می رود و در نهایت موفق می شود ارادهی خود را برای برگرداندن دختر کفشدوزکی به خانه اجرا کند. او از کسانی که از او حمایت میکنند و کسانی که خلاف آرزوها و رویاهای او هستند، رهبری میکند. این شکل تحول شخصیتی مرینت، یک تقدیر و بهبود از پستی و ناتوانیهایی است که در زندگی آن رخ داد.