معنای نفس
نفس به معنای عمومی کلمه، خود نفسکشیدن است، به معنای خاص تر از این، حرکتهای هوا در راه تنفس است. اما در بعضی معانی دیگر، نفس به معنای هدف شخصی، آرزوی انسان، علاقه و اشتیاق است.
از نظر معنای نفس در ادبیات عرفانی، هر شخصی خود را با "نفس نفس" میستاید. به این معنی که هر کسی از خود برای خدا گاهی بدون خبری دارد و با وجودی که خواهان استقلال از نفس خود است، باز هم به اعتقاد شخصی به او نیازمند است. از نظر معنای نفس در علوم روحانی، نفس دوچگونه است: نفس اماره که نفرت آمیز است و معمولا قهرمان کلیشهای داستانهایی است تحقیر کننده و نفس لوحه ای که آهسته آهسته جهت پیوستن به خدا پیش میرود.
نفس در فلسفه خودنمایی، به معنای آرزوها، خواستهها، احساسات و درکهای انسان است. هدف اصلی فلسفه خودنمایی آگاهی از نفس است، به معنای درک کامل خود و واقعیتهای جهان. از نظر پزشکی، نفس به توابعی گفته میشود که باعث تنفس انسان میشوند، مانند عضلات صداقتی، عصب ناف و مراکز تنفسی در مغز، پروژسترون و تستوسترون در بدن و فعالیت نیروهای متعارف عضلات.
در کل، معنای نفس، با توجه به زمینهای که در آن استفاده میشود، میتواند به معانی مختلفی اشاره کند، از جمله معنای حرکتهای هوایی در راه تنفس، آرزوها و خواستههای انسانی، احساسات و درکهای جهان، و حتی توابع فیزیولوژیک بدن که باعث تنفس میشوند.
گوشهی خالی
گوشهی خالی به یک نقطه یا فضای خالی در صحنه و تصاویر اشاره دارد که به نظر عمومی بیاهمیت و بیانگیزه میآید. رنگی کم، سرخپوستی و همراه با کمبود کاراکتر، داستان و اعتراض یا ارزش درونی، این نوع ایجاد جای خالی به نظر عمومی غیرواقعی به نظر میرسد. اما این نادرست است. چون گوشههای خالی برای تاثیرگذاری بر مخاطبان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
گوشهی خالی میتواند علاوه بر استفاده در صحنههای یک فیلم یا سریال، در انواع تصاویر هنری، شعر، داستان و حتی موقعیتهای معماری نیز مورد استفاده قرار گیرد. این نوع از تصاویر و موقعیتها میتواند به مخاطب کمک کند تا به دنبال ارتباط مفهومی بین عناصر اصلی تصویر باشد.
همچنین، گوشهی خالی میتواند نوعی دعوت به تصمیمگیری باشد. در صورتی که در یک تصویر پیچیده، تمامی عناصر و مفاهیم به همراه یکدیگر هستند، با وجود سطح تعامل بیشتر، مخاطب با مشکل بیشتری مواجه میشود. در حالی که با ایجاد گوشههای خالی، مخاطب با موقعیتی که نیاز به تصمیمگیری و بررسی دارد روبرو میشود و برای برطرف کردن آن نیاز به فعالیت کردن مغز خود دارد.
با کمک گوشهی خالی، هنرمندان و سازندگان میتوانند مفاهیم و احساسات بیشتری را به مخاطبان خود منتقل کنند و به نوعی روایتگری خود را تقویت کنند.
آرامش در شور و شوق
هر انسانی در زندگی خود مواجه با شور و شوق هایی خواهد بود. گاهی این شور و شوق ها به جای تحریک کننده انرژی و توانایی دویدن هستند، تبدیل به عامل بی ارامی و تنش می شوند و این باعث کاهش آرامش درونی افراد می شود. به همین دلیل، آرامش در شور و شوق یکی از مهم ترین موضوعاتی است که افراد باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند.
آرامش در شور و شوق به معنای کنترل شدن احساسات و افکار در زمان هایی است که فرد با شور و شوق های پر انرژی خود مواجه می شود. برای داشتن آرامش در شور و شوق، افراد باید بتوانند با دقت به محیط اطراف خود توجه کنند و با روی کار زدن به کاری که در آن مهارت و تخصص دارند، از شور و شوق های داخلی خود دور شوند.
هنر یعنی بلد بودن مهارت و تخصص، و برای داشتن آرامش در شور و شوق باید از هنرمندی بهره مند باشیم. این بدان معناست که از تخصص و مهارتمان در همان زمینه که برایمان شور و شوق آور است، به نحو احسن بهره ببریم. با این کار نه تنها درونی هایمان به آرامش و لذت می رسد، بلکه به نیاز های خود رسیدگی می کنیم و در نتیجه با خود رضایت داریم.
آرامش در شور و شوق از مهم ترین مسائلی است که پست های بالادست در محیط های کاری و سازمانی باید آن را مدیریت کنند. رهبران باید از کارکنان خود، یاد بگیرند که با مهارت در کنترل شور و شوق هایشان و بهره گیری از مهارت های تخصصی خود، از آرامش و رضایت درونی برخوردار شوند. همچنین، آرامش در شور و شوق در زندگی خانوادگی نیز مهم است. علاوه بر این، همسران و افراد خانوادگی برای داشتن آرامش در شور و شوق می توانند با یادگیری و بهره گیری از تخصص های خود به خود رضایت و آسایش بیشتری داشته باشند.
در نهایت، می توان گفت که آرامش در شور و شوق، با خودکنترلی و بهره گیری از مهارت های تخصصی در زندگی موفق است. افراد باید بدانند که تنها با مهارت بر محیط اطراف خود و بهره گیری از توانایی های خود، با شور و شوق های داخلی خود بهتر کنار بیایند، به جای اینکه از آنان سردرگم شوند و آرامش درونی را از دست دهند.
خیال واقعیت
خیال واقعیت یکی از مفاهیمی است که در زندگی هر فرد، حضور دارد. با این وجود، میتوان گفت که خود مفهوم خیال واقعیت دارای بعد و مفهومی است که برای فراگیری به تفکر عمیقی نیاز دارد.
اگر به طور ساده، خیال واقعیت را معرفی نماییم، می توان گفت که خیال ماهیت خود را در خود دارد و نشانگر نیازهای فردی است. در واقع، خیال برای هر فرد، در hyphenated يسازی با احساسات مختلف قرار می گیرد. از فرد کمبودجه تا فرد پربودجه، احساسات، فرق چشمگیری دارند. بدیهی است که شادی، ناراحتی، تعجب و ترس واکنشاتی هستند که هر فرد با شناخت خود، با روشهای خود، در پسوندهای خود تجربه میکند.
ویژگی جالب خیال واقعیت آن است که خیال در واقع، کاملاً نیازمند حمایت فعالی از خود است. این حمایت میتواند بطور مثال، به شکل کوچکی همانند تقویت رویاهای فرد یا بزرگتر مانند ارتقای موقعیت شغلی باشد. به عنوان مثال، فردی که در طول زندگی، به دلیل شرایط مختلف، از ادامه تحصیلات و گردش در اطراف کشور جدا شده باشد، خود را در «دنیای خود» می بیند. این دنیا به او کمک می کند تا در تقویت رویاهای خود و ارتقای وضعیت خود در زندگی، موفق شود.
در کل، میتوان گفت که خیال واقعیت، منبع ابتکار و روحیه است. به عنوان مثال، چنانچه فردی ایدهای خلاقانه داشته باشد، خود را در رحلت به دنیای خود میبیند و این خیال سبب میشود که او در جهت تجسم این ایده، بسیار کوشا باشد. به همین دلیل است که خیال واقعیت، عاملی برای ایجاد فرصتهای جدید و توسعه پویایی است.
بیقراری شب
بی قراری شب از بیشتر موضوعاتی است که برای انسان، تجربه شدنیست. این حالت غریب بدن اتفاق میافتد که شخص در اوج نشاط خود نیست. در این شرایط، احتمالاً بیقراری و نگرانیهای ذهنی بیشترین تجربه خواهد بود. فرد نمیتواند در شب، به طور معمولی خود را بخواباند و پای به سرزمین خواب ننهاده است. به همین دلیل، هیجان و استرس به شدت در ذهن او نفوذ میکند.
شب، هنگامی که تمام افکار برای شخص همچون دروازههای باز باز میشود، بی قراری نیز میتواند فرصتی مناسب برای خود تبدیل کند. اگر فرد به یک دیدگاه مثبت نسبت به این مسئله نگریسته وایستادگیای برای مقابله با نگرانیهای خود داشته باشد، به احتمال خیلی زیاد اوضاع بهبود خواهد یافت. در کل، این حالت باید با صبر و قرار دادن با خود بود و هیچکس نباید استرسی برای فرد بیشتر کند.
برای مقابله با بی قراری شب، فرد میتواند از روشهای مختلفی بهجای دارو استفاده کند. این روشها شامل استراحت کافی، ماساژ، یوگا و آموزش تنفس عمیق است. همچنین، ایجاد شرایط بهتر خواب، مانند استفاده از پوشش بهمنظور کنترل دمای بدن، قرار دادن ساعت در اتاق تیره و استفاده از رنگهای خنثی، نیز میتواند به وی کمک کند. در نهایت، هیچ دارو یا تکنیک جایگزینی برای رویارویی با چالشهای زندگی و خودشناسی نمیتواند قرار دهد. بنابراین شخص باید به صورت فعال و دائمی دنبال راهحلهای پایدار برای بهبود خودش باشد.
آینده در چشمان مردگان
در دنیای امروز، مفهومی به نام زندگی پس از مرگ برای بسیاری از ما غیرقابل قبول به نظر میرسد، اما در جهانهای دیگری که با ادبیات روایت شدهاند، مرگ به عنوان یک لحظه تکمیلی در فرایند زندگی وجود دارد. به طور کلی، آینده در چشمان مردگان بررسی میکند که چگونه جهان پس از مرگ و تجربه آن نفرات درک مفهوم زندگی، عشق، روابط انسانی و حتی نفرت خواهد بود.
در این مفهوم، افراد پس از مرگ به دنبال یافتن شکلی جدید از وجود و برقراری رابطه با محیط پیرامون خود هستند. برخی از این افراد تصمیم میگیرند در جهان پس از مرگ محلی از زندگی که پیش از این تجربه نکردهاند را بسازند. ممکن است بخشی از این جهان از اثرات پیامدهایی که افراد در زندگی مرده داشتند، به عنوان یک میراث ادبی و جهانسازانه به نظر برسد. همچنین ممکن است این افراد بخشی از تجربیات خود را با مردگان دیگر به اشتراک بگذارند. به عنوان مثال، یک نفر میتواند با موجوداتی که همچنان در جهان مرده زندگی میکنند، صحبت کند یا خاطرات خود از دوران زندگی را با دیگران به اشتراک بگذارد.
در نهایت، برخی از افراد در عمق این جهان میتوانند خود را به عنوان بخشی از قدرتی بزرگتری در نظر بگیرند و به نوعی به عنوان مدیران جهان پس از مرگ عمل کنند. این افراد میتوانند به همکاری با دیگران بپردازند تا این جهان را به وجود آورند یا ممکن است در بهبود شرایط جهان پس از مرگ تلاش کنند.
در نهایت، آینده در چشمان مردگان به دنبال بررسی ایدههایی است که در جهان ما قابل فهم نیستند و ما را به فکر کردن در مورد زندگی و مرگ و تجربه هر دو با هم میانگیزد. این موضوع یک گام در راستای پذیرفتن مرگ و تغییر نگرش ما نسبت به آن است تا به عنوان فرایند طبیعی زندگی قبول شود.