ارتش های مرده
ارتش های مرده به مجموعه ای از ارتش هایی گفته می شود که در جنگ ها یا نبردهایی شرکت کرده و برنده نشده اند. به عبارتی دیگر، این ارتش ها به دلیل شکست در میدان نبردها یا توافق های صلح، دیگر قابلیت مبارزه ندارند و تحت تسلط ارتش های دیگر یا حتی تحت تسلط تنظیمات متفاوت قرار گرفته اند.
از دلایل موجود برای شکست ارتش های مرده می توان به سیاست های نابجای دولت، ناتوانی در مدیریت و رهبری ارتش، ناکارآمدی در تدارکات و تجهیزات ارتش و واکنش های غیرمنتظره دشمنان اشاره کرد. همچنین، شکست در میدان نبردها ممکن است در نتیجه شیوع بیماری ها، فاجعه های طبیعی و سایر عوامل ناشی از شرایط زیستی نامناسب رخ دهد.
نهادها و سیاستمداران نظامی برای جلوگیری از شکست ارتش های خود در برابر دشمن، سعی در تقویت نیروهای خود، توسعه تجهیزات و تدارکات لازم، تربیت افرادی با مهارت ها و توانایی های نظامی قوی و رهبری ارتش در سطوح مختلف هستند.
با وجود تلاش های این گروه ها برای جلوگیری از شکست ارتش ها، شکست ممکن است رخ دهد و این ارتش ها باید تحت تسلط ارتش های دیگر یا حتی تحت تسلط تنظیمات جدید قرار گیرند. در نتیجه، مشکلات گوناگون اجتماعی، امنیتی و سیاسی برای این ارتش ها پیش می آید. همچنین، شکست ارتش های مرده ممکن است منجر به فروپاشی کشور یا خطر بزرگ وارد شدن دشمنان به آن کشور شود.
رازهای داستان
با داستانها هرگز خداحافظی نمیکنیم. همیشه در ذهن مان میماند. این داستانها را میتوانیم به تصویر کشید، با واژگان خودمان به انجمن دیگری خداحافظی کرد یا به اشتراک گذاشت تا بعداً بچههای بعد ما آنها را بشنوند و با آنها زندگی کنند. داستان تقریباً یک قطعه از آزاده جمالزاده است که در ادامه توضیح خواهیم داد.
یکی از رازهای داستانها یا داستانهای مختلف، این است که درون آنها مخفی و پنهان چیزهایی وجود دارد که برای فهمیدن آنها باید صبور بود و ریشه جستن کرد. این رازها از جنس هرگونه رمز و رازی نیستند، بلکه درون داستان گنجایش دارند. ممکن است یکی از رازهای داستان به نوعی اعتراضی، بهصورت داستانی نسبت به چیزی داشته باشد، و فقط از راههای مختلف کنایه و اصطلاح گفته شده باشد.
در داستان آزاده جمالزاده، نیز این رازها وجود دارد. با خواندن داستان مثل رازی باز شده و مخفی که درون آن بود، شناسایی و فهمیده میشود. بر اساس ساختار داستان، بخشهای مختلف داستان یک راز مرکب را ایجاد میکنند که مخفیشدنی به نظر نمیرسند. در نتیجه، رازهای داستان به یک هنر خلاقانه تبدیل شدهاند که برای فهمیدن آنها، باید دقیق، صبور و باهوش بود.
جنایتکاران مرده
در موضوع "جنایتکاران مرده"، به گروهی از افراد اشاره میشود که با ارتکاب جنایاتی و پس از مرگشان به دلیل نقض قوانین و محکومیتهای قضایی، از بین رفتهاند. این افراد در طول زندگی خود برای جرایمی مانند قتل، سرقت، تجاوز، کلاهبرداری و ... محکوم شدهاند، اما در نهایت دشمنی با جامعه کردند و ممکن است به دلیل تلاش برای فرار از دستگاه قضایی، اسیر خودکشی شدهاند یا به دلیل عوارض جانبی داروهای مصرفی یا بیماریهای دیگر درگذشتهاند.
البته به دلیل شیوع گسترده علائم شبیه به ویروس کرونا، از این افراد اعم از جنایتکاران مرده نیز نمیتوان چشمپوشی کرد. برخی افراد باور دارند که ممکن است جنایتکاران مرده شیوع این بیماری را در خونهها و فضاهای خالی شهرها پخش کرده باشند. این افراد هدفهایی برای نثار حقارت و تمشکر برای گناهانی هستند که در طول زندگی خود به انجام کردهاند.
آیا جنایتکاران مرده به هرجای دیگری از جامعه تاثیر گذاشتهاند؟ یکی از پاسخها بله است. این افراد ممکن است منشأ ترسهای گروهی باشند و اسطورههای ترسناک در فرهنگ عامه ایجاد کردهاند. همچنین، در فیلمها و رمانها نقش مهمی را بازی میکنند و ذهن جامعه را به سوی تصور زندگی پس از مرگ، موجودیتهای فرعی داستانی و جهان بعد از مرگ کشاندهاند. برای بسیاری از افراد، شخصیتهایی مانند جک تورانس از رمان "درخشش" ست شدهاند.
در نهایت، نحوه نگاه باورهای عامهپسند به پدیده جنایتکاران مرده به دلیل بی تحفظی از جامعه، کمبود اطلاعات و نداشتن مبانی اساسی مشخص پیرامون این موضوع، باعث شده است که این نگرشها به فرم تبعیض و حتی نفرین تبدیل شود.
فاجعه در بیت الضحاک
فاجعه در بیت الضحاک رویدادی بسیار دردناک و تلخ است که در آغاز سال ۲۰۲۰ در منطقهی ادلب در شمال غربی سوریه به وقوع پیوست. در این فاجعه حداقل ۳۳ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر نیز زخمی شدند.
در خلال این حادثه ارتش روسیه بمبهایی را بر ساختمانهای مسکونی در این منطقه پرتاب کرد که باعث شد ساختمانهای زیادی تخریب شوند و عدد زیادی از تروریستهای انصار الدین را که در آنجا حضور داشتند نیز کشته شوند.
این فاجعه حاکی از این است که پرتاب بمبهای جنگی بر روی مناطق مسکونی ممنوع بوده و این رفتار ارتش روسیه که باعث کشته شدن شهروندان بیگناه شد، نوعی جنایت جنگی تلقی میشود. نیروهای عربستانی نیز در سال ۲۰۱۶ در روز عید الفطر با پرتاب بمبهای جنگی بر روی منطقه القاعدۀ نزدیک حلب، ۱۳۷ نفر کشته و دهها نفر را زخمی کردند.
این فاجعه در بیت الضحاک نشان دهندهی بحران انسانی و نداشتن احساس مسئولیت از سوی نیروهای بینالمللی در مناطق مختلف جنگزده دنیاست. این نقض بروزرسانی شده ضمانتنامهی اصلاح بشری در اوج دوران جهانی شاید نشان دهندهی تنشهای جدی در قلمرو بینالملل باشد.
اندوه برای شخصیت های عزیز
اندوه، احساسی است که در نتیجه مرگ، جدایی، از دست دادن عزیزان، اختلافات و اتفاقات ناراحت کننده و حتی فراگیر در جامعه انسانی به وجود می آید. با این حال، احتمالاً هیچ چیز به میزان اندوه و درد سایر افراد عزیز نزدیکی ندارد.
از میان عزیزان خانواده و دوستان، افرادی داشته باشید که برای شما بسیار ارزشمند هستند و با آنها رابطه ویژه دارید. همیشه زمانی که چنین افرادی را از دست می دهیم، با احساس بسیاری زیادی از تلخی، گرفتار می شویم. این احساس لحظه ای نیست و ممکن است در ماهها و سال های بعد همچنان با شما باشد. برای بسیاری از افراد، روبرویی با این احساس سخت بوده و ممکن است منجر به افسردگی و درد شدیدی شود.
این احساس اندوه، نشانگر اهمیت خاصی است که در زندگی دیگران داشته اند. ممکن است همیشه برای شما وجود داشته باشند، اما به دلایل مختلف، به شما نیاید و شما هم پشت سر خود نتوانسته باشید به آنها برسید. این حقیقت غم انگیز است، اما باید به آن توجه شود که این افراد همچنان در قلب ما هستند و همیشه به یاد ما خواهند بود.
به عنوان یک نتیجه، باید به جای تلاش برای فرار از این احساس ناراحت کننده، درک و توجه به آن بسیار مهم است. این احساس ممکن است روزانه یا شدید تر شود، اما به هر حال که باشد، این احساس باعث می شود که به روابطی که بسیار ارزشمند برایمان بوده حس پایداری و عمیق تری داشته باشیم. به عنوان یک مجموعه عمومی، باید به یاد داشته باشیم که اندوه، بخشی از ما و زندگی ماست و ما باید با آن زندگی کنیم.
عشق و نفرت در دوران غرور و شکوه
دوران غرور و شکوه مربوط به دورانی است که جانشینی های قدرتمند و مهیج، به دامنه شان حکمرانی داشتند. در این دوران، روابط اجتماعی بسیار مهم و پیچیده بودند و هر فرد به دنبال جایگاه و قدرت بیشتری بود. بنابراین، در این دوران، عشق و نفرت دو مفهوم مهم بودند که زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدادند.
از طرفی، عشق یکی از احساسات اساسی است که همیشه وجود داشته است و به یک عامل اصلی برای الهام گرفتن از هنرمندان، شاعران و نویسندگان بوده است. در دوران غرور و شکوه، عشق به عنوان یک احساس مرتبط با شعور و روح، بیشتر جستجو شد تا ارتباطات بین دو جنس مختلف. عشق یکی از عوامل مهمی بود که برای افزایش نفوذ و تجربه قدرت از آن استفاده میشد.
در این دوران، به دلیل تهاجم های بیشتر و تعادل قدرت در روابط اجتماعی، شکوه و عظمت وجود داشت. این شکوه زیبایی ها و عادت های تبلیغ شده، باعث شد که برخی از افراد نفرت و حسادت داشته باشند. در نتیجه، مردم شروع به فعالیت های شیطانی و خبیثانه کردند و روابط غیر قابل تحملی را برقرار کردند.
در نهایت، این مفاهیم همچنان در دنیای مدرن هم وجود دارند. روابط و نیازهای شخصی همچنان به عشق و عشق پنهان، و برای دست یافتن به تجربه قدرت و شعور، به نفرت و رقابت ادامه دارد. در نهایت، تصمیم برای تجربه این حساسیت ها و تم جامعه به عهده خود افراد است.