ماجراهای دیرینه بازماندگان
ماجراهای دیرینه بازماندگان به عبارتی موضوعی است که در آن افرادی برای مدت دوره زمان طولانی در شرایط وضعیت های سخت و بدون دسترسی به جوامع و فرهنگ های جدید به زندگی خود ادامه می دهند. این افراد عمدتاً در مناطقی زندگی می کنند که برای دسترسی به آنها نیاز به طی مسیرهای پیچیده و نامسالم دارند، اما به دلایل مختلف این امکان را ندارند. این مسایل ممکن است به همراه خطراتی مثل نابودی تمامیت فیزیکی و روحی آنها روبرو شوند.
در چنین شرایطی، بازماندگان باید برای بقا جهت ها راه اندازی کنند و زندگی خود را با امکاناتی که در دسترس داشته اند ادامه دهند. در این شرایط، زبان و فرهنگ آنها به صورت طبیعی با حفظ مقامات تاریخی و فرهنگی شان به روز نمی شود، در حالی که جامعه اجتماعی تغییر پذیر با تغییر فرهنگی و سایر تکاملات پیش می رود. اما با وجود این همه محدودیت، بازماندگان قادر بوده اند دنیای خود را به صورتی بازگو کنند که قابل توجه محققان و مورد مطالعه ی دیگران باشد.
چنین مسائلی، شامل موضوعاتی همچون بازماندگان قومی، قومیت های قبیله ای، قومیت های دینی و دیگر مسائل می باشد. سازمان های بین المللی، مراکز مطالعاتی و مرکزهای تخصصی برای مطالعه این نوع مسائل به وجود آمده اند. با این حال، هنوز به نظر می رسد تحقیقات کافی در این حوزه صورت نگرفته است.
جستجوی دستنیافته برای بقای جمعی
با توجه به اهمیت بقای جمعی، جستجوی دستنیافته یکی از موضوعات حیاتی در جامعه هفتمین قرن است. جستجوی دستنیافته به معنای جستجو برای راهکارهای نوین و مبتکر جهت حفاظت از زندگی و سلامتی افراد در برابر بلایایی مانند تصادفات، طوفانها، زلزله و آتش سوزی میباشد.
این موضوع در مقیاس بزرگی پیش میآید و نقش اساسی در افزایش امید به زندگی و رشد اقتصادی دارد. از طریق تحقیقات و توسعه، به دست آوردن تکنولوژی بخصوص آموزش و آموزش الکترونیکی، افراد را از بلایای کالبدی حفاظت میکند و برای آنها تجربه ای ایمن و در عین حال پر از مسئولیت فراهم میکند.
از طریق ارتقای آموزش و اطلاعات، ایجاد بیشترین قدرت در جستجوی دستنیافته میسر خواهد شد، به طوری که اعضای جمعیت با داشتن دانش کافی در مورد روشهای خود-نجات، فرماندهی و کنترل بحران و استفاده از وسایل نوین، سعی در کمک به جامعه خود خواهند کرد. بنابراین میتوانیم بگوییم که جستجوی دستنیافته برای بقای جمعی، یکی از موضوعات پیچیده و بحرانی است که همه باید در برابر آن آماده باشند.
آخرین پناهگاه در برابر تهدیدات خطرناک
آخرین پناهگاه در برابر تهدیدات خطرناک ممکن است به معنای محافظت و بقا باشد، که در آن صورت با توجه به صعوبت های مرتبط با شرایط ورود آسیب پذیران و مهاجران، این محافظت برای افرادی که در سطحی ریسک بالاتری قرار دارند، ضرورت به عنوان مهم تر به نظر می رسد.
نکته مهم در این زمینه، برآورد مسئولان مربوط به اینکه چقدر پناهگاه ها جوابگوی نیازهای واقعی مهاجران هستند، می باشد. در برخی موارد، پناهگاه ها به دلیل حجم بالایی از مهاجران و نیازهای شدیدی که از جمله شعور رام که محل اقامت و توسعه بیشتری نیاز دارند، با مشکلاتی روبرو خواهند بود.
در راستای توانمندسازی مهاجران و محافظت از آنها، نه تنها به پیشرفت اقتصادی کشور، بلکه به افزایش ایمنی سایر اعضای جامعه نیز کمک می کند. به بیان دیگر، آخرین پناهگاه برای مهاجران، اگر به صورت صحیح و توانمند در نظر گرفته شود، می تواند به عنوان یک محافظت ثانویه در برابر تهدیدات خطرناک مانند جنگ، بحران اقتصادی و حوادث طبیعی عمل کند. در نتیجه، مسئولان و سیاستگذاران باید در تلاش باشند تا بهبود شرایط پناهندگان را به یکی از اولویت های اساسی خود تبدیل کنند.
مبارزه با قدرتهای مافوق طبیعی در یک دنیای پس از زوال
در دنیایی که بعد از زوال است، قدرتهای مافوق طبیعی و ناشناختهای از جنسهای مختلف وجود دارند. آنها دارای قدرتهای خارق العاده و باورنکردنی هستند که باعث شدهاند تا برخی افراد به دنبال مبارزه با آنها باشند. این مبارزه در برابر قدرتهای فوق العاده به خصوص برای افرادی که دارای قدرتهایی نظیر ترکیب تواناییهای ذهنی، فیزیولوژیکی یا حتی خود شفایی هستند، چالش بزرگی را به دنبال دارد.
برای مقابله با این قدرتهای مافوق طبیعی، این افراد باید یاد بگیرند که چگونه با این قدرتها بجنگند. به عنوان مثال، یک فرد با قدرتهای ذهنی تخیلی، میتواند با استفاده از قدرت شناختی خود، مغز دشمن را دریابد و تلاش کند تا آن را غیر فعال کند. در عوض، یک فرد با قدرتهای خود شفایی میتواند به خودشفا،درمان و بالا بردن انرژیهای خود کمک کند که در نتیجه با قدرتهای نامطلوب مقابله کند.
شاید این به نظر برسد که تنها افرادی که دارای قدرتهای فوقالعاده هستند، بتوانند در مبارزه با این قدرتهای مافوق ضعیف مردم عادی را شکست دهند. اما این دلیلی برای این نیست که مبارزه با این قدرتها برای افراد عادی ممکن نباشد. به محض اینکه فرد به کار کردن این قدرتهای جدید بپردازد، میتواند به شروع مبارزه با قدرتهای مافوق طبیعی بپردازد.
به طور کلی، مبارزه با قدرتهای مافوق طبیعی در دنیای پس از زوال موضوعی جذاب است. علاوه بر این، آنچه که باعث میشود این موضوع از جنس فانتزی و خیالی نباشد استفاده از قدرتهای شگفتانگیز نگاهدارنده و حقیقی مانند تواناییهای ذهنی و خود شفایی است.
برای بقای تیم، باید با هم نوازش داد
برای بقای یک تیم، باید با هم نوازش داد و با هم کار کرد تا به اهداف مشترک خود دست یابند. این موضوع اهمیت بسیاری دارد، زیرا هر تیمی به هماهنگی بین اعضای خود نیاز دارد تا بتواند به بهترین صورت عمل کند. بدون هماهنگی و همکاری، اعضای یک تیم به دانههای رسمی تبدیل میشوند که هر کدام به تنهایی کار میکنند.
هماهنگی و همکاری، به معنای تلاش برای رسیدن به آرمانهای مشترک است. اعضای یک تیم باید به یکدیگر احترام بگذارند و به دیگران کمک کنند تا به بهترین شکل عمل کنند. اعضای تیم باید در همه مراحل با هم تعامل داشته باشند و همکاری کنند تا ترکیبی خوب از مهارتهای مختلفشان به دست آورند.
علاوه بر این، برای بقای یک تیم، باید همراه با برنامهریزی دقیق، باید به هماهنگی و جهش در جهت بهبود و توسعه کار با یکدیگر کار کنید. برای رسیدن به اهداف مشترک، باید به همدیگر پشتیبانی کرد و از هر ایدهای که برای بهترین شکل عمل میآید، استفاده کرد. در نتیجه، برای بقای تیم، باید با هم نوازش داد و همکاری کرد تا به بهترین شکل عمل کنند.
جنگ جمعیتهای دشمن با گروه باقیمانده
جنگ جمعیتهای دشمن با گروه باقیمانده، مفهومی کاملاً مبهم و شامل گستره وسیعی از تلاشها، مبارزات و تحولات است که در برابر جمعیت دشمن و برای ایستادگی و زنده ماندن گروه باقیمانده صورت میگیرد.
این جنگ میتواند به شکل فیزیکی، اجتماعی، روحی، اقتصادی و فرهنگی باشد و در همه موارد، گروه باقیمانده باید راههای مختلفی را برای مقابله با دشمن پیدا کند. برای مثال، در جنگ فیزیکی، گروه باقیمانده قرار است با استفاده از ابزار و تجهیزات مختلف، خود را در برابر حمله دشمن دفاع کند و به دنبال موقعیتهای مناسب بهترین هجوم را به دشمن وارد کند.
در جنگ اجتماعی، شاید برخی افراد دست به خشونت نزدیک شده و سعی میکنند با کشتار جمعیت دشمن، این جنگ را به پایان برسانند؛ اما ناچار به تلاش برای برقراری صلح و هماهنگی بین افراد مختلف و بکار گیری روشهای غیر خشونت آمیز میشوند.
در جنگ روحی، افراد باید این مبارزه را با استفاده از اعتقادات، انگیزهها و امیدهایشان پیروز شوند، در حالی که در جنگ اقتصادی، باید راههای مختلفی را برای برقراری سیستم اقتصادی قوی و با پایه های مستحکم، پیدا کنند.
در نهایت، در جنگ فرهنگی، گروه باقیمانده باید به دنبال حفظ ارزشهای فرهنگی، شومیز و مذهبی خود باشد و بتواند از منابع فرهنگی و تاریخی خود به بهترین صورت ممکن بهره ببرد. بنابراین، جنگ جمعیتهای دشمن با گروه باقیمانده یک موضوع پیچیده بوده و برای دستیابی به پاسخهای مناسب، باید به بررسی و شناخت دقیقتری از ماهیت آن پرداخت.