مردگان متحرک فصل 3 قسمت 12: پایان داستان
مردگان متحرک فصل سوم قسمت دوازدهم، یکی از پرطرفدارترین و مهیجترین اپیزودهای این سریال است. در این قسمت، داستان در پی سفر گروه جیاس، که شامل ریک، اینترباس، کارل، میشون، ایو، تارا، دریل و مارلا است، به یک دشت خشک و بیابانی میباشد. آنها به دنبال یک مخزن پرآب هستند و باید با موانع زیادی روبرو شوند تا به این مخزن دست پیدا کنند.
در این قسمت، شاهد تجربهای خطرناک برای گروه هستیم، زیرا آنها برای اعمال مسلحانه، با یک گروه دیگر به نام «کابوس» روبرو میشوند. در این بین، کارل به ندرت مجبور به کشتن انسانها میشود. نکته جالبی که در این قسمت به نمایش گذاشته شده است این است که علاوه بر مبارزه و خطر، روش انسانها در زمینه سبک زندگی و برخورد با یکدیگر نیز به تصویر کشیده شده است.
در پایان، ریک و گروهش در موفقیت اختراعی که با آن مخزن پر آب را پر کردهاند، این بار به سمت جنوب غربی سفر میکنند. در این قسمت ماشین اینترباس توسط افراد کابوس اسیر میشود و به نظر میرسد که این در سرنوشت گروه تصمیمگیری آنان در پیش میآید. به زودی اینقدر اتفاقات داغ داغ در آنچه که به آن مناطق ویران شده گفته میشود روبراست میشود، همچنین نقشههای تارا برای همپیمانیهای دیگر در آینده شکارهای عظیم و بهارهای پخش میشوند. به طور کلی، پایان داستان از نظر تولیدکنندگان برای فصل بعد معنا دارد و ما منتظر ماجراهای جدید در دنیای مردگان متحرک باشیم.
گریمز: قهرمانی بیجا یا به دنبال تسلیمی
گریمز به عنوان یکی از مهمترین اجزای سینمای جهان، همواره مورد توجه ویژه قرار گرفته است. با نزدیک شدن به فصل جوایز، بحثهای زیادی درباره اینکه چه کارهایی با استفاده از گریمز در فیلمهای جدید انجام شده است و آیا برای قهرمانی و تسلیم گریمزهای بسیاری به کار گرفته شده است، مطرح شده است.
با وجود اینکه استفاده از گریمز در فیلمها بهطور وسیعی انجام میشود، اما به نظر میرسد بسیاری از این استفادهها قهرمانی بیجا و به دنبال تسلیمی دارند. به عنوان مثال، در بعضی از فیلمها با استفاده از گریمزهای شبیه به مرگ و صدای بلند میخواهند که نشان دهند شخصیت در حال مواجهه با خطرات بسیاری است، اما به نظر خیلیها این استفاده از گریمز، صرفا برای جلب نظر تماشاگران و تأثیرگذاری بر روی آنها است و نشانه از قابلیت بازیگری خوب در فیلم نیست.
این موضوع همچنین میتواند برای بحث درباره بازیگری در فیلمها و واقعیتر شدن شخصیتهای نقشآفرینی شده در آنها، مطرح شود. در واقع، در بسیاری از فیلمهای امروزی استفاده از گریمز باعث شده است که شخصیتهای نقشآفرینی شده، بیشتر به یک مجسمه شبیه شوند و به نظر آنها قابلیت تفاوت با دیگر شخصیتها یا همانا توانایی اثرگذاری بر مخاطب را ندارند. به همین دلیل است که بیشتر افراد آرزو دارند فیلمهایی که برای تنوع از دیدگاه فاصلهگذاری کمتری با دنیای واقعی دارند،در سالهای آینده صدرنشین جوایز شوند.
مزرعه: وادی های خونین
مزرعه: وادی های خونین، رمانی است که توسط جرج اورول با نام اصلی اریک آرتور بلیر نوشته شده است. این رمان در سال ۱۹۴۵ منتشر شده و به یکی از شاهکارهای ادبیات جهان تبدیل شده است. رمان مزرعه: وادی های خونین درباره یک گروه خوکهایی است که در مزرعهی انسانها به آرامش واقع شدهاند و به مرور زمان تواناییهای متنوعی پیدا کردهاند.
در این رمان، خوکها به عنوان نمایندگان ایدئولوژی قرار گرفتهاند و آنها با به کارگیری تکنیکهایی همچون تغییر برچسب به کارگران، دشمنان کشاورزان و موشهای آزاد را تبدیل به دشمن خود میکنند. با گذر زمان، خوکها در شیوهی حکمرانی خود دیوانهوار میشوند و شیوهی زندگی مردم را به خطر میاندازند.
موضوعاتی چون قدرت، فساد و تغییر ایدئولوژی در این رمان به خوبی بررسی شدهاند و به صورتی سرگرمکننده و همچنین فلسفی در قالب یک رمان گنجانده شدهاند. روایت داستان به سادگی و نشاط از زبان زیبای جرج اورول به نمایش گذاشته شده است و باید گفت که ترجمه فارسی آن نیز بسیار خوب و روان است. در کل، مزرعه: وادی های خونین به عنوان یک رمان فراتر از مفهوم جنبههای سیاسی و ارائه تصویری از قدرت است و بخشی از این شاهکار ادبیات جهان را تشکیل میدهد.
نسخه ملقب به “بزرگترین TWD”!
نسخه ملقب به "بزرگترین TWD" به یکی از محبوبترین بازیهای ویدئویی جهان، The Walking Dead، اشاره دارد. این بازی، در ژانر بازیهای ماجراجویی و تصمیمگیریهای چندگانه قرار دارد و توسط شرکت Telltale Games ساخته شده است.
در این بازی، شما به عنوان شخصیت اصلی به نام Lee Everett عمل میکنید. بازیکنان باید در شرایط واقعیت برجسته یک دنیای پسازهولوست به زندگی میپردازند و باید تصمیمهای بسیاری را در مورد ادامه دادن زندگی مردم در این دنیای آخرالزمانی بگیرند. شما میتوانید با رفتن به برخی از مناطق و به دنبال پاسخ به بسیاری از سؤالات خود بازی کنید.
تصمیمگیریهای شما در مسیر بازی، یک سری تغییرات در داستان بازی به همراه دارد که ممکن است اتفاقات پیچیدهای را برای شخصیت اصلی و محیط بروز دهد. گرافیک بسیار زیبا، موسیقی تأثیرگذار و داستان جذاب، این بازی را به یکی از بزرگترین بازیهای جهان تبدیل کرده است.
در کل، نسخه ملقب به "بزرگترین TWD" یک بازی عالی و تحولی در ژانر بازیهای جهان با شخصیتهای واقعیت برجسته است که با تصمیمگیریهای شما در طول بازی، داستان جذاب و فراموش نشدنی را به ارمغان میآورد. پیدا کردن یک وضعیت و نقش شما در جمع، از مسایل اصلی و بهترین قسمتهای این بازی است که توانسته است مخاطبین بسیاری را به خود جذب کند و از آنها استقبال بسیاری را برای خود به ارمغان آورد.
منتظر بلند شدن کارل گرایمز
منتظر بلند شدن کارل گرایمز
در سال های گذشته، از بین فضانوردان معروف و پرافتخار کلیدواژه ای به نام کارل گرایمز بود که به دلیل اسباب کاری برای اجرای اولین نشست انسان بر روی ماه، به فضا نفرستاده شده بود. با این حال، این مأموریت عظیم با یک حادثه ناگوار همراه شد که همه را به خود آرام کرد.
جنگ سیاه و سفید، اصطلاح ایجاد شده برای بیان درگیری دو ابرقدرت، آمریکا و شوروی در دوره جنگ سرد، باعث شد که مأموریت فضایی کارل گرایمز، به عنوان یکی از برنامه های کشور امریکا برای جلوگیری از افزایش توانمندی های فضایی شوروی، با بیشترین سرعت و مخفیانه به جلو برود. اما هنگام بازگشت به زمین، کارل گرایمز و دو همکار دیگر، فرودگاه مرکزی هواپیمایی امریکا را پشت سر گذاشتند و به عنوان افراد تنها و مورد حمایت کمیته فضایی ارتش وارد شدند.
راز مرگبار کارل گرایمز همچنان محل بحث بوده و احتمالا بیشترین راز که تاکنون فاش نشده قتلی مرموز است که او به چشم انتظار انجام مأموریت رفته بود و همه معتقدند که این قتل هم به عنوان بخشی از تضعیف توانمندی های فضایی امریکا در زمان جنگ بود. با این حال، مرگبارترین راز، همانند برخی دیگر که در سال های گذشته پدید آمده اند، همچنان مورد بحث است و هیجان انگیزی در عرصه جستجوی پاسخ برای این سوال در گذشته وجود دارد.
کاپیتان: پایان یک دوران
کاپیتان: پایان یک دوران، در واقع به پایان رسیدن دورانی از زندگی یا شغل برای یک شخص اشاره دارد. خشم، افسردگی، اضطراب و احساسات مختلف دیگر ممکن است در این دوران وجود داشته باشند. ممکن است ناشی از افت کارکرد در شغل، تغییراتی در زندگی شخصی، یا تصمیماتی که هیجانهایی زیاد به همراه داشتهاند باشند. به هر حال، این دوران برای هر شخصی به دلایل مختلف به پایان میرسد.
در طول این دوران، شخص ممکن است با چالشهایی مواجه شود که او را عصرانه میکند. تصور کنید که شخصی که مسئولیتهای بزرگی در محیط کار دارد، نتواند به طور کامل از این مسئولیتها پاسخگویی کند و تمامی مسئولیتهایش را بخوبی انجام ندهد. این میتواند باعث شکست و شکاکی در رفتار او شود، بهمراه خوابهای بیشمار، فشار روحی، و کاهش عملکرد در کار شود. با گذر از این دوران، شخص میتواند احساس رهایی و آرامش کند، همچنین امید و تجربه موفقیت در شغل و زندگی به دست آورد.
بنابراین، پایان دوران کاپیتان، ممکن است علائم غیرقابل تصوری برای یک شخص داشته باشد، اما درنهایت میتواند بهترین چیزی باشد که برای یک شخص اتفاق افتاده است. این پایان میتواند شروع دوران جدیدی باشد که شخص در آن با شور و ذوق به انجام کار جدید خود بپردازد و زندگی با امید و انگیزه داشته باشد. ممکن است شخص تصمیم بگیرد که شغل خود را ترک کند و به دنبال شغلی جدید برود و یا به تصمیمات متفاوت در زندگی خود دست یافته و در کل به یک شخص به طور کلی مطمئنتر و منطبق با خود تبدیل شود. به هر حال، پایان یک دوران برای هر کسی میتواند تجربهی جدیدی باشد که در نهایت به نفع آن شخص خواهد بود.