1. برخورد یوسف با پدر و برادرانش
پاراگراف 1:
در داستان یوسف واقع در قرآن، برخورد او با پدر و برادرانش بخشی از روایت است. یوسف، فرزند یعقوب، به سرعت به یکی از محبوبترین اعضای خانواده تبدیل شده است. جوانی شایسته، با دانش فراوان و خلقی زیبا، یوسف مورد احترام خانواده و مردم قرار دارد. اما این وضعیت، به شدت برای برادران یوسف تحمل ناپذیر بود. آنها، که در ظاهر بسیار مهربان و محبّتآمیز بودند، دروغهایی برای محو کردن نور شعاعهای یوسف به کار میبرند.
پاراگراف 2:
یکی از پیامدهای این رفتار، افزایش رنگ محبوبیت یوسف بود. در این روند، پدر یوسف یعقوب نیز دچار نگرانیهایی شده بود. او به اندازه خودش عاشق یوسف بود و این آغله شدن کره خورشید زیبایی او برایش بسیار سخت تر میکرد. اما برادران یوسف، بر خلاف این حسّ جالب، در تلاش بودند تا او ناامید شود. در نهایت، آنها تبدیل به دشمنان یوسف شدند و او را به زندان انداختند. این برخورد ناعادلانه بهعنوان بخش دیگری از روایت ادامه دارد.
پاراگراف 3:
از دیدگاه تعلیم دیدگاه اخلاقی، برخورد برادران یوسف با او، عملی ناپسند و نادرست بود. آنها با خراشیدن به تن زیبایی و عقلیّت یوسف، موجب کمرنگتر شدن آنها پشت پرده شدند. این پوشاندن حقیقت باعث فروپاشی خانواده شد و حوادث و اتفاقات روحیّه شان تحت تأثیر آن بود. برای توبیخ نوشتگی یوسف برای پدر خود - که بظاهر تنها است - از ماجرایی که اتفاق افتاده است نوشت تا به او نشان دهد که هنوز عاشق او و از دستورات او پاسخگوست. برخورد ناعدلانه و بدون مورد با یک عضو خانواده باعث نارضایتی، ناامیدی و فروپاشی روابط فامیلی میشود.
2. ورود یوسف به خدمت پادشاه
ورود یوسف به خدمت پادشاه یکی از مهمترین رویدادهای داستان حضرت یوسف است که در قرآن کریم به صورت جزئی توضیح داده شده است. بعد از آن که یوسف از دست برادرانش که مخالفت وی با کارهای خود بودند، ربوده و به مصر فرستاده شد، سرانجام به یک قابلاعتماد شناخته شد و با دانش و مهارتهای خود، در دوره حکومت فرعون، جایگاهی بسیار مهم به دست آورد.
هنگامی که فرعون، به دلیل روییدن بلاهایی که به مصر وارد شده بود، به دنبال فردی برای مدیریت امور کشور خود میگشت، یوسف به عنوان یک خدمتکار اهل فانی برای او معرفی شد. برای پرورش بیشتر دانش و مهارتهای خود، یوسف با توجه به تجربیات خود، پیشنهادهایی به فرعون داد و شوراهای مناسب را برای کشور پیشنهاد داد. باعث شد که فرعون به او اطمینان کامل داشته باشد و وی را به جایی بالاتر از جایگاه خدمتکاری ارتقا دهد.
با این ارتقاء و ثبات در جایگاه، یوسف به یکی از مهمترین شخصیتهای ایران شد و با برخورداری از قدرت و تأثیر بسیار، به دنبال ساختن برنامهای برای توسعه کشور بود. در نهایت، با دست یابی به این هدف، یوسف توانست کشور مصر را به یکی از ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشورهای جهان تبدیل کند. نشان دهنده این است که ورود یوسف به خدمت پادشاه از اهمیت بسیاری در داستان حضرت یوسف برخوردار است و تأثیر بسیار زیادی روی جریان داستان گذاشته است.
3. افزایش اعتبار یوسف در دید پادشاه
یوسف، پسر یعقوب، که در دوران نوجوانی به دست برادرانش فروخته شده بود، در حال حاضر به سمتی رسیده بود که به یکی از مهمترین مقامات در دید پادشاه عراق، مقام دیوانداری، منصوب شده بود. این موقعیت، به نظر پادشاه محتشم عراق، به خاطر داشتن صفات و قابلیتهای ارزشمند در یوسف بود که پادشاه را با خود به خود به او جلب کرده بود.
یکی از اساسیترین صفات یوسف، صداقت و امانتداری بود. او همیشه وفادار به امانت خود بوده و در اداره شبانهروزی مالیاتی برای مردم، هیچگاه تلاشی برای برداشتن حقوق خود نداشته بود. به همین دلیل، پادشاه نسبت به او اطمینان داشت و به راحتی به او اعتماد میکرد، اینکه او را به سمت مقام دیوانداری منصوب کرد.
صفت بعدی یوسف، دانشبخشی و قابلیت حل مسئله بود. او زمانی که به پادشاه ارائه گزارشاتی از روی اسناد قدیمی میداد، توانست نکات جدیدی را که ارزشمند هستند، بیان کند. همچنین، در شرایط سختی که با ارزشاندازی بازار دست و پنجه نرم میکرد، توانست با تلاش خود، قیمت سلعه را در آرامش نگه داشته و بدون رانتخواری این جریان را ادامه دهد.
در پایان، باید به اخلاق برجسته یوسف اشاره کرد. او مردی بود که همیشه و همه جا به مردم سختیهای زیادی داشت و به هیچ وجه از این سختیها عقب نشست. او با رعایت همه انصاف و بیطرفی، برای حاکمیت عادلانه و توزیع عادلانه ثروت کار میکرد و به این عنوان همیشه مردم به او اعتماد کردند.
تمام این صفات و قابلیتها، باعث شد که یوسف به یکی از افراد برجسته و با اعتبار در دید پادشاه عراق تبدیل شود و پادشاه پیشنهادهای بسیاری از او را برای رفع معضلات دستگاه اداری پذیرفت. در نهایت، با اعتماد و تأیید پادشاه، یوسف به یکی از بزرگترین عوامل در تشکیل و بقاء امنیت عراق مبدل شد.
4. تلاش زولیخا برای فریفتن یوسف
در داستان حضرت یوسف از قرآن، زولیخا همسر پادشاه مصر، از زیبایی و توانایی و حکمت یوسف بسیار مجذوب شده بود و تلاش کرد تا او را فریفته و به سوی خود بکشاند. زولیخا بارها یوسف را به خود فریاد میکشید و به او ترغیب میکرد تا با او رابطه داشته باشد ولی یوسف به سرکشی زولیخا پاسخ میداد و تلاشهای او را بیاثر میگذاشت.
بهرهمندی زولیخا از قدرت و شان و مقاماش بهگونهای بود که هفتهای به دو روز و هر روز به مسجد میرفت و هر دسته خانمی به سمت او روی میآورد و با هدف رسیدن به یوسف، چشم به سوی او دوخته بودند. اما زولیخا به هیچکس راز تلاشهای خود درباره فریفتن یوسف را فاش نمیکرد و به دلایلی درباره او پایبند بود.
در فراروی داستان نیز میبینیم، زولیخا با گذشت زمان و در رویایی دیگر از یوسف خواست که به سمت خود رود، یوسف نیز در جواب گفت، نه! معبود من مرا نیز به ندرت پرورش داده است و در کشتن نفس برای من صبر میکند. زولیخا که موفق به فریفتن نشده بود، توسل به بدافزاری کرد و یوسف را به تهمت زنا در زندان فرستاد و در نهایت خودش را به تحمل عواقب این عمل محکوم کرد و به این ترتیب تلاش زولیخا برای فریفتن یو
5. دستگیری یوسف به دست افراطیگران
در روز یکشنبه سوم فوریه، یوسف یک جوان مسلمان اهل بنگلادش به دست افراطیگران دستگیر شد. یوسف در حالی که برای نماز جمعه به مسجد منطقه میرفت، توسط تعدادی از فردان مسلح مورد حمله و پایین آورده شد. به گفته گزارشگران، مهاجمان پوشیدن لباس سیاه و نقاب سیاه داشتند و خود را به عنوان استادان دین معرفی کردند.
به دنبال حمله، یوسف دستگیر و به دادستانی که شهر داخلی خود را در بنگلادش در نظر گرفته بود، منتقل شد. به گفته مقامات، یوسف به اتهام "فراموش کردن مسلمان درک و شناخت خود و به رسمیت شناختن حاکمیت اسلامی بر بنگلادش" بازداشت شده بود.
دستگیری یوسف همچنین به دلیل تظاهرا در برابر کشورهای خارجی به شدت محکوم شده بود. برخی از نشریات و مدیران ارشد بنگلادش ادعا کردند که یوسف و دیگرانی که در مراسم تظاهرات شرکت کرده بودند، در واقع از طرف همسایه خود پاکستان حمایت میکردند.
در پی دستگیری یوسف، اعتراضات و اعتصابهایی در سراسر بنگلادش صورت گرفت. به گفته دادستانی، یوسف هنوز در بازداشت قرار دارد و پرونده او در حال مطالعه است. همچنین، برخی از حقوقدانان بر این نقطه تأکید داشتهاند که تبعیض نژادی برای اهل مسلمان بنگلادش رایج است و باعث شده است که بسیاری از افراد با دروغ مورد سوء استفاده قرار گیرند.
6. رفتار یوسف در بازجویی مقابل پادشاه
یوسف در بازجویی مقابل پادشاه، نشان داد که یک فرد خلاق، باهوش و برجسته است. او با استفاده از دانش و تجربهاش، به خوبی مدیریت کرد که پاسخهایی منطقی و قانونی بدهد تا وی را از اتهامات نادرست رهایی دهد. در این بازجویی، او بهطور دقیق و با اعتماد به نفس، به اطلاعاتی که در دسترس داشت، پاسخ داد و سعی کرد از آنها استدلال کند. بهطور خاص، او با استفاده از عملیات منطقی و تفکر پیچیده، واکنش مناسبی نسبت به سوالات پادشاه نشان داد.
یکی از تکنیکهایی که یوسف در بازجویی به کار برد، کاربرد لغات مربوط به قانون و حقوق بود. این واژگان بهطور مستقیم به سوالات پادشاه پاسخ دادند و نشان دادند که یوسف دارای دانش نظام حقوقی و مفاهیم آن است. بهاین ترتیب، در پاسخ به پرسشهایی درباره رفتار وی با همکاران و روابط اجتماعیاش، یوسف ثابت کرد که به رعایت حقوق و مفاهیم قانونی اهمیت میدهد.
در خلاصه، رفتار یوسف در بازجویی مقابل پادشاه، نشان دهنده مهارتهای عالی او در استفاده از دانش و استدلال بر اساس منطق و قوانین است. با استفاده از لغات مربوط به حقوق و قوانین، او نشان داد که دارای دانش و تجربهای عمیق در این زمینه است. این مهارتها بهطور مستقیم در رهایی او از اتهامات دروغین و رسیدن به اهدافش تاثیر گذاشت.