رمان نگاه سوچیانه
رمان "نگاه سوچیانه" اثر دکتر علیرضا نقی زاده، یکی از داستان های روایی و فلسفی است که بازگویی زندگی شیوایی را دارد. این رمان از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول که در یک ماهیت موردی داستانی است و بخش دوم که در بخشی هستی شناسانه است.
در بخش اول رمان، داستان زندگی یک پسر به نام "یوسف" روایت میشود که در محیط خانوادگی کوره بچینگی زندگی میکند. پسری مهربان و خودآموز، اما به دلیل زندگی در محیطی فقیر و وضعیتی ناسالم، از دوران کودکی عاشق یک دختر ثروتمند به نام "لاکشمی" میشود. یک روز، لاکشمی تصمیم میگیرد به شهر بروید و یوسف نیز آرزوی دیدار با او را دارد. اما پس از سفر به شهر، دختر در معرض خطر قرار میگیرد و در این بین، یوسف تصمیم میگیرد تا به دنبال او بگردد و او را نجات دهد.
در بخش دوم رمان، به بررسی بیشتر مفاهیم و معانی کتاب پرداخته میشود. این بخش شامل گفتگوهای طولانی و شگفت انگیزی است که بین شخصیتهای جدید و قدیمی رمان رخ میدهد. بر اساس عقاید شخصیت اصلی رمان، هر کسی باید نگاهی سوچیانه به زندگی داشته باشد تا به روزهای پُرنشاطی دست یابد. شخصیتهای جدید نیز تجربیات و ایدههای خود را در ارتباط با نگاهسوچیانه کردن به زندگی به اشتراک میگذارند.
با این حال، بخش دوم رمان به دلیل پیچیدگی بیشتر نسبت به بخش اول، برای برخی خوانندگان ممکن است دشوار باشد. اما انتهای داستان "نگاه سوچیانه" نشان میدهد که هر کسی میتواند با داشتن نگاهی مناسب، زندگی پرباری را ایجاد کرده و از لحظات کوتاه و بی برگی به طور بیشتری لذت برد.
من قرار نیست بمیرم
موضوع "من قرار نیست بمیرم" به معنای این است که برخی افراد به دلایلی مانند بیماری، حادثه، تلاش در دامنه شغلی خطرناک و غیره، احساس میکنند که شاید زندگیشان در معرض خطر مرگ باشد. این احساس به طور طبیعی برای بیشتر افراد و در شرایط خاص بیشتر به چشم میآید. با این حال، آیا واقعاً موردی وجود دارد که یک فرد بتواند با اطمینان کامل بگوید "من قرار نیست بمیرم"؟
هر چند که این موضوع به خودی خودی کمی غیر قابل توضیح به نظر میرسد، بهتر است که به شیوهای علمیتر بررسی شود. مرگ یکی از اتفاقات طبیعی است که همگی باید روبرو شویم، اما میزان خطرات شایع در جامعه متفاوت است و بسته به فرد و شرایط مختلف متفاوت است. برای مثال، افراد زیادی در شرایط پزشکی خاصی مانند بیماری سرطان قرار دارند و به این نتیجه میرسند که مرگ یک تهدید جدی برای زندگی آنهاست. اما برای دیگران، شرایط تلاش در دامنه شغلی خطرناک ممکن است برای آنها خطرناک باشد.
با این حال، در هر شرایطی، این که "قرار نیست بمیریم" یک ادعایی است که بر اساس شرایط فردی میتواند درست یا اشتباه باشد. نه تنها بدون هیچ دلیل علمی که بتواند از وقوع مرگ در یک فرد پیشبینی کند، بلکه حتی در شرایطی که خطر بالایی برای مرگ وجود دارد، فرد ممکن است توانایی برخورد با شرایط را داشته باشد تا از مرگ جان سالم به در ببرد. از این رو، بهتر است که در صورت مواجهه با شرایطی که ممکن است خطرناک باشد، به این نکته توجه کنیم که "قرار نیست بمیریم" تنها یک حرف خالی است و باید این نکته را به خود و دیگران یادآوری کنیم.
دختر با بتلا
یکی از موضوعاتی که در زندگی ما دیده میشود، بیماریهایی هستند که گاهی اوقات باعث روزی روشنتر و گاهی هم باعث گرفتاری و دلسردی خانواده و فرد مبتلا میشوند. دختر با بتلا، یکی از این موارد است که برای خانواده، شاید یک شوک بزرگ باشد که گاهاً باعث ایجاد فراز و نشیب در زندگی آنها میشود.
این دختر بایستی برای مدت طولانی با بیماری خود مبارزه کند که میتواند نه تنها برای جسم و قدرت بدنی او، بلکه برای روح و روان او نیز مشکلات زیادی ایجاد کند. او باید در کسب و کار های مختلف چالش برانگیز باشد و باید زندگی خود را بهبود ببخشد.
از آن لحظه که دختر مبتلا به این بیماری شد، او با روحیه دلسردی و استرس روبرو شد. او به دنبال انسجام خود با همه چیز اطراف خود میگردید و سعی میکرد که با بیماری خود کنار بیاید. او حتی از روزگاری که دارد میگذراند ناراضی بود. اما با وجود تمام این چالش ها، دختر با بتلا موفق به جدیدی خود شد و کنار با خانواده اش دردسر بیشتری برای مبتلا شدن به بیماری ندید.
به غیر از اینکه بیماری همیشگی تأثیری بر روی او داشت، این موضوع هم از زاویهای دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد که دختر با بتلا با تلاش و همت خود ثابت کرد که همچنان میتواند زندگی خود را به بهترین شکل ادامه دهد. گاهی اوقات زندگی ما از ما انتظار میرود که با چیز های بدی که با آن ها مواجه هستیم مقابله کنیم. در تلاش های بسیاری که دختر با بتلا برای مقابله با بیماری خود کرد، میتوان از او الهام گرفت و نشان داد که برای مواجهه با هر موقعیتی، همواره باید تلاش کرد و امیدوار بود.
اینجا به جای دیگر
اینجا به جای دیگر، یک عبارت شایع و معمول است که در زبان فارسی به کار میرود. این عبارت به معنی جایی دیگر اشاره دارد و برای توصیف مکانی استفاده میشود. این عبارت را میتوان در مواقعی به کار برد که مکانی مورد نظر نمیتواند به صورت کامل تعریف شود و نیاز به اشاره به جایی دیگر است.
در برخی موارد، این عبارت به منظور پاسخ به پرسشهایی تلقی میشود که در مورد مکانی خاصی مطرح شده است. به عنوان مثال، اگر کسی بپرسد که آیا شما به پارک رفتهاید؟ ما میتوانیم با استفاده از عبارت "اینجا به جای دیگر" به کسی اطلاع دهیم که در واقع در پارک حضور داشتهایم.
در محیطهای کاری نیز میتوان از این عبارت استفاده کرد. در صورتی که مکانی مشخص نیست و نیاز به برقراری ارتباط با شخصی دیگر است، میتوان با استفاده از عبارت "اینجا به جای دیگر" به شخص مورد نظر اشاره کرد.
بنابراین، عبارت "اینجا به جای دیگر" یک عبارت شایع و کاربردی است که برای اشاره به مکانی دیگر به کار میرود. این عبارت میتواند در موارد مختلف استفاده شود و به صورت کلی در هنگامی که نیاز به اشاره به مکانی دیگر داشته باشیم، میتوانیم از آن استفاده کنیم.
چاره نیست
مسالهی چاره نیست، یکی از مشکلات جوامع است که در بسیاری از زمینهها به وجود میآید و کمبود راهحل برای آن وجود دارد. این مسأله، در واقع هر گونه مشکلی است که به دلایل مختلفی قابل حل نیست و بدون در نظر گرفتن اقداماتی جهت رفع آن، ماجرا رو به بدترین خاتمه ممکن میگیرد. در برخی موارد، استفاده از کلمهی "چاره نیست" به معنی عدم وجود هیچ راه حلی نیست، به نظر میرسد.
بحث در مورد چاره نیست، بسیارپیچیده است. با آنکه در این دنیا احتمال این که هر مشکلی به دلیل دارا بودن حل آن چارهای داشته باشد، زیاد است، اما باز هم یک جامعه باید ابتدا تلاش کند تا از پیش پیشگیری کند. آیا این یعنی که همیشه میتوان به چارهای برای مشکلات دست پیدا کرد؟ بدون شک نه! گاهی اوقات در شرایط بسیار سنگین، چاره حتی با دستگاههای نظامی هم غیرممکن است.
اما در تمام این موارد، اینکه چاره نیست، به معنی تسلیم نشدان به مشکلات نیست. بلکه باید به دنبال راه حلهای مناسب، آگاهانه و با شجاعت بگردیم تا به بهترین چاره دست یابیم. بنابراین، بحث در مورد چاره نیست، یک نیاز برای درک و مقابله با مشکلات در جوامع مختلف است. فرمانروایی از خود، کمک اتحادیهی شهروندان و هویت قومی، ممکن است یکی از راههای همافزایی باشند که به حل مشکلاتی که به نظر ناممکن میآیند، بهویژه در کشورهای در کناره دروازههای کابل هستند، احتیاج دارند.
روزگار
روزگار یکی از مفاهیم پیچیده و عمیق در زندگی انسانها است. این مفهومی است که هر فرد با تجربه شخصی خود آنرا تعریف میکند. روزگار، تحولات و تلاطمهای زندگی را در بر دارد، میتوان آنرا به عنوان یک رودخانه بزرگی در نظر گرفت که از جریان آب و تغییرات طبیعی زمانی خود شکل میگیرد و هر آیینه روی آن تصویری متفاوت برای هر شخص ایجاد خواهد کرد.
روزگار میتواند به دورانی از زندگی فرد و حتی تاریخ یک جامعه اشاره کند. گاهی اوقات، دغدغه ها و گرفتاری های روزمره زندگی فرد، دوران خاصی از روزگار او را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر میرسد که افراد به این مسئله حساس هستند و هر چه رفاه بیشتری در اختیار دارند و به طور کلی چیره تر هستند، بیشتر به این مسئله پرداخت میکنند.
روزگار به عبارتی، با توجه به سلیقه و نظرات انسانها، چیزی بسیار شخصی و بسیار مهم است. در چارچوب روزگار، همه چیز متحول میشود، از روابط فردی و خانوادگی تا کنشهای اجتماعی و سیاسی، همگی تحت تاثیر این مفهوم قرار میگیرند.
در مجموع، روزگار مفهومی است که هر فرد به نوعی به آن دلبسته است. این مفهوم از نظر مادریالیستی میتواند به عنوان زمان و برای انسان به عنوان یک محصول تجاری در دنیای تجارت به شمار رود. اما در اندیشمندی و شخصیت انسان، روزگار یکی از پایههای اساسی است که بر تمامی جنبههای زندگی اثر میگذارد.