1. جنگ ناموساکی
جنگ ناموساکی یکی از حوادث مهم در تاریخ جهان بود که در آن دومین جنگ جهانی بین کشورهای متحد و کشورهای محور رخ داد. این جنگ در سال ۱۹۳۷ میلادی بین ژاپن و چین آغاز شد و برای ۸ سال ادامه داشت.
این جنگ حین تأمین نفت، زغال سنگ و سایر منابع طبیعی برای صنایع ژاپنی آغاز شد. دولت ژاپن به دنبال استفاده از منابع چین برای افزایش توان اقتصادی خود بود. چین به دنبال حفظ استقلال و وحدت کشور بود. با ورود ژاپن به مناطق چینی، این کشور با دشمنی و مقابله با ژاپن پاسخ داد و جنگ ناموساکی آغاز شد.
دراین جنگ سبک کشتارها و ظلم های بیشتری توسط ژاپن در مقابل مردم و ارتش چین صورت گرفت. در حالی که چین وابستگی اقتصادی به ژاپن و سایر کشورهای غربی نداشت و تلاش کرد تا با استفاده از منابع طبیعی خود به خود به توسعه اقتصادی بپردازد، ژاپن با نیروهای خود و همچنین متحدان خود دست به اقداماتی شد که سبب تلفات زیادی در جان مردم چین شد.
در پایان، جنگ ناموساکی با شکست ژاپن در سال ۱۹۴۵ پایان یافت. بر اثر این جنگ، تعداد زیادی از مردم عرصههای کشاورزی و شهری چین درگیر صدمات بسیار شدهاند. در طول این هشت سال دولت چین هزینههای زیادی برای مقابله با جنگ ناموساکی پرداخته است و به دلیل شرایط اقتصادی نامساعد تاثیرات نامطلوبی بر جامعه چین گذاشته است.
2. ماندگاری در جنگ
ماندگاری در جنگ به معنای دوام و پایداری موضوعات، ارزشها، و نیز نظامهای موجود در عملیات جنگی است. این مفهوم با هدف حفظ برنامهها و نظم عملیات جنگی طراحی شده است و برای عملکرد بهتر و پایدارتر نظم جنگی اهمیت فراوانی دارد.
در هر نوع جنگ، به دلیل شرایط یکسان برای هر طرف مبارز، تلاش برای ایجاد نظم و ثبات در ارتباط با موضوع ماندگاری پیشنهاد میشود. برای مثال، زمانی که دشمن نیز از یک به غنیمت رسیده است، باید سعی کنیم تا همین چیزی را به دشمن ندهیم تا نظم عملیات جنگی حفظ شود.
در هنگام جنگ، برخی از تصمیمات کلیدی گرفته شده ممکن است که تأثیری در وضعیت آتی جنگ داشته باشند، لذا ماندگاری در جنگ به آنها اهمیت میدهد. هر تصمیمی که برای عملیات جنگی گرفته شده شود، باید در پایان به شکل مناسبی مورد ارزیابی قرار گیرد و از هرگونه عوارض جانبی جلوگیری شود.
در نهایت، ماندگاری در جنگ شامل برنامهریزی، تامین منابع و تجهیزات، هماهنگی انسانی و همچنین حفظ نظم عملیاتی در هنگام رویارویی با دشمن است. ماندگار کردن عملیات جنگی در هر شرایطی به دشمن باید نشان داد که ما محسنترین و پیوستهترین برنامهها و رابطههای کاری را داریم و همچنین باید نشان داد که در همه وقتها به عنوان یک تیم عمل میکنیم تا پیروزی را از دشمن بازی پیشگیری کنیم.
3. شب های بیخوابی در جنگ
جنگ، یکی از دورانی است که برای افراد زندگی مشکل و دشوار است. شب های جنگ بسیاری از تاثیرات خود را روی سلامتی جسمانی و روحی افراد بر گذاشته و یکی از مشکلات اصلی در این شرایط، بیخوابی است. معمولا بسیاری از افراد مجبورند تا شبها قرار بگیرند و به صورت بیدار بمانند. این در حالی است که طبیعت بدن انسان برای خواب برنامه ریزی شده است و در این شرایط، بسیاری از افراد درگیر مشکلاتی همچون افزایش تنفس، فشار خون، افزایش سطح قند خون و همچنین مشکلات روانی مانند عصبی شدن و استرس هستند.
در شبهای جنگ، صدا و نویز بسیار زیاد است و بسیاری از افراد نمیتوانند به سرعت در شرایطی با شدت صدا و نویز خواب بروند. همچنین، حرکت به طور مداوم و زود بیدار شدن برای انجام وظایف مختلف باعث میشود که بیشتر افراد بعد از چند روز با مشکلات بیخوابی و خستگی مواجه شوند. علاوه بر این، شرایط جنگ باعث میشود تا بسیاری از افراد درگیر افکار منفی و دلگیری شده و بسیاری از این مشکلات مانع خوابیدن در شب های جنگ میشود.
همچنین در شرایط جنگ، ممکن است بسیاری از افراد برای چندین تماس و ارتباط با خانواده و دوستانشان بیدار بمانند و این موضوع باعث میشود که خوابشان در معرض خطر قرار بگیرد. بنابراین، برای رفع مشکلات بیخوابی در شبهای جنگ، بهتر است افرادی که در شرایط جنگ به سکونت مجبورند، تلاش کنند که شرایطی با کمترین صدا و نویز برای خوابیدن فراهم کنند و استفاده از ماسک خواب، دوش گرفتن قبل از خواب و همچنین راههای مبتکرانه دیگر به منظور رفع مشکلات بیخوابی میتواند مفید باشد.
4. مرگ سرنوشتساز جنگ
جنگ که یکی از وحشتناکترین پدیده های تاریخ بشر است، همواره پدیدهای بوده که مرگ و نابودی را به دنبال داشته است. افرادی که در جنگ به دست میآیند، مرگ در بسیاری از موارد به سرنوشت آنها تبدیل میشود و از بین میروند. جنگ به دلایل مختلفی از جمله صراع قدرت، تفاوتهای فرهنگی، ملیتی و تبعیض های اجتماعی رخ میدهد.
مرگ در جنگ، از این قلمرو پیچیده و تاریک، حتی با هرگونه توصیف و تفسیری همیشه به طور کامل توصیف و توضیح داده نمیشود. هزاران نفر به دلیل جنگ و درگیری های نظامی در سرتاسر جهان در دوران مختلف تاریخ دست به سرنوشتی تلخ داده اند که زندگی و مرگ را دربر میگیرد. در واقع، جنگ یک پدیده غمانگیز و نابسامان است که به سوی پایان زندگی افراد حرکت میکند.
در جنگ، مرگ سرنوشت ساز و اساسی برای شاید همه افراد میشود. مرگ در جنگ، برای همگانی که در بحران از دست دادن نزدیکان خود را تجربه کردهاند، میتواند سرنوشتی سخت و پرالماس باشد. با مرگ در جنگ، به طور مسلم به فروپاشی احساسی تعلقات نزدیکی و عشق سر برده و هیچگونه درمانی وجود ندارد. خسارت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که جنگ در بسیاری از جوامع به وجود میآورد غیرقابل تصور است.
هرچند که مرگ سرنوشت ساز در جنگ بیشترین خطر را برای سربازان، خبرنگاران، کارگران و همه افراد مستقر در نواحی بحرانی و درگیریهای نظامی به دنبال دارد، اما این مرگ به ویژه برای زنان و کودکان در مناطق بحرانی معمولاً بسیار تلخ و سختگیرانه است. در این مناطق، کودکان و زنان به طور معمول پایینترین سطح دسترسی به غذا، آب و درمانهای پزشکی را دارند و با وقوع جنگ، شهرها و روستاهای آنها در وضعیتی بسیار بدتر قرار میگیرد. در نتیجه، مرگ سرنوشت ساز در جنگ، به عنوان یک پدیده غیرقابل پیشبینی، زندگی، خانواده و جامعهها را به لرزه درمیآورد.
5. برانگیخته شده به جنگ
برانگیخته شدن به جنگ یکی از شایع ترین و خطرناک ترین پدیده های جامعه انسانی است. در واقع این وضعیت به معنای شروع جنگ و تشویق به نبرد و برانگیخته کردن عواطف و احساسات ملت ها و نیروهای نظامی به منظور نبرد و جنگیدن در کنار یکدیگر است. در طول تاریخ، عوامل زیادی موجب برانگیخته شدن به جنگ شدهاند، از جمله منافع سیاسی و اقتصادی، نبرد برای نفوذ و تسلط بر خاک دشمن، نمایش قدرت و پیوستن به پیکرههای نظامی دیگر.
برای برانگیخته شدن به جنگ میتوان از متدهای مختلف استفاده کرد، مانند تحریک عاطفی، ایجاد اعتماد در بین نیروهای نظامی و ملت، شعارهای پرطرفدار و تحریک کننده و ... . اما همیشه لازم نیست که یک کشور به موجب اقدامی از سوی دشمن، خودش را به جنگ ببرد. در بسیاری از موارد، دولت ها یا جناح های سیاسی به منظور تخصیص منابع و تحقق مزایای خود، هویت ملی را برای برانگیخته شدن به جنگ به کار میگیرند.
هر چند که بعضی اوقات جنگ به نوبه خود میتواند یک راهحل برای حل مشکلات باشد، ولی باید توجه داشت که اين راه نبايد به راهحل اوليه تبديل شود. جنگ میتواند برای صلح و امنیت همه کارآمد باشد، ولی تنها اگر با توجه به اصول بینالمللی صرف نظر از هیجانها و عصبانیتها هدفمند گردد. بدون تدبیر و صبر در برابر مشکلات عظیمی که میتواند با حملات به کشور، شهر یا مرزهایمان ایجاد شود، تمام هزینه ها تنها برای رهایی از آن همه محدودیت بیشتر تلقی میشود، اما اگر فهرستی از مطالبات و حقوق کشور راحتیمان تهی نگهداشته باشد، میتوان دست به صلح با دشمنان خود زد و کشور و ملت خود را در نهایت درامدمندترین بخش دنیا تبدیل کرد.
6. جنگ راه آخر
جنگ راه آخر یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ جهان بود. این جنگ در سال 1939 آغاز شد و در سال 1945 با پیروزی قوای متحدین بر آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم به پایان رسید. در این جنگ، نازیها به رهبری آدولف هیتلر تلاش کردند تا حوزه اشغال شده در اروپا را گسترش دهند و برای خودشان جایگاه بالاتری در جهان به دست بیاورند. در این باره بریتانیا و فرانسه اقدام به حفاظت از جمهوریهای دموکراتیک خود در مقابل حمله نازیها کردند.
جنگ راه آخر با نبرد معروف موردانکتون آغاز شد. در این نبرد، ارتش آلمانها توانست در قبال نیروهای فرانسویها و بریتانیاییها پیروز شود. به همین دلیل، نیروهای نازیها به طور گسترده ای در جهت تسخیر قاره اروپا حرکت کردند. این تصمیم نهایی از سوی رهبری نازیها به اتخاذ سیاست "تسخیر اروپا با یک دسته" برای سرنگونی قدرت رقبای خود؛ به عنوان یکی از اهداف حملات نظامی بود.
در این دوره از جنگ، نبردهای پربار تری نیز بیانجامید و آلمانیها در بیشتر آنها به پیروزی رسیدند، اما این پیروزیها به دلیل کنترل بیش از حد مواقع روی دشمن، به آنها بسیار پرهزینه شد و تلفات بسیاری بر جان دادند. در نهایت، وقتی نیروی نیرویهای متحدین به اروپا وارد شدند و ارتشهای متحد در بازداشت یا نابودی نیروهای آلمانیها در سراسیمگی جریانهای بیشتر آغاز شدند، دیده شد که بحران نازیها بهاره بود و قدرت آنها به سریعی کاهش مییابد و با پیروزی سرانجامی برای نیروهای متحد و اروپا به دست آوردند و جنگ جهانی دوم به پایان رسید.