آزار
آزار یکی از شایعترین مسائل اجتماعی است که به کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان آسیب میزند. آزار به شکلهای مختلفی میتواند رخ دهد، از جمله فیزیکی، روانی و اجتماعی. هر نوع آزار به شدت موجب اختلال در رفتار و شخصیت فرد میشود و میتواند اثرات طولانیمدتی بر روی زندگی داشته باشد.
آزار فیزیکی شامل ضرب و شتم، پرت کردن اشیا و هرگونه اقدامی که باعث جراحت بدنی شود، است. آزار روانی شامل بازی با احساسات و اعتماد به نفس فرد، انتقادات عمومی و ناراحت کننده، خنثیسازی افکار و نظرات فرد و... است. همچنین، آزار اجتماعی شامل شکنجه فرد توسط شخص یا گروهی از افراد، نادیده گرفتن آرزوها و نیازهای فرد، تعرض به منافع و حقوقی که فرد برای خود تعیین کرده است، محدودیت در ارتباطات اجتماعی و پذیرش فرد توسط جامعه است.
تأثیر آزار بر روحیه فرد بسیار زیاد است. شاید در آغاز، فرد دچار استرس، اضطراب، افسردگی، تنشهای روانی و عصبی شود. اما اگر طولانیمدت باشد، میتواند باعث بروز اختلالات خطرناکی برای فرد مانند اختلال وسواسی-جبری، اختلال شخصیت چندجانبه و حتی افزایش ریسک اعتیاد و خودکشی شود.
به عنوان جامعه ما باید به خوبی برای آزار قلبی و روانی به همدلی نشان دهیم و به جمع بندی های لازم برای جلوگیری از این پدیده بپردازیم. در این راستا باید دستورالعملها و قوانین مرتبط با آزار اجتماعی و فرهنگی آموزش داده و اعمال یازده تشدید در این زمینه از سوی قوه قضاییه همواره تأکید شود.
آرزو
آرزو، به معنی تمنا، توسل به خداوند برای دستیابی به چیزی خاص است. هر کسی در زندگی خود، آرزوهای بسیاری دارد که بعضی از آنها به صورت کوچکتر و بعضی دیگر به صورت بزرگتر هستند. هدف از داشتن آرزوها به دست آوردن رضایت و خوشبختی فردی است.
در حقیقت آرزوکردن یا تمنا کردن، برای هرکسی که در این دنیا زندگی میکند، ضروری است. چرا که احساس داریم گاهی اوقات پای دلخوشی و خوشبختی باید به چیزی برداشته شود. این روییدن بر روی یک آرزو از همان ابتدا برای بعضی افراد یعنی برداشتن اولین قدم در جهت دست یابی به آن آرزو است.
در زمینهی روانشناسی نیز، موشکافان به بررسی اهمیت آرزوها پرداختهاند و اینکه چگونه قطعیات و آرزوها مردم به خودشان نگاه کنند. بدون شک میتوان گفت که آرزوهای شخصی برای هر فرد متفاوت است و به نوع زندگی، شخصیت و فرماندهی شخص برمیگردد.
جدایی
جدایی یکی از موضوعات پیچیده و دردناک زندگی انسانهاست. این اتفاق میتواند به صورت خودکار (مثلاً به دلیل مرگ یا جدایی فیزیکی) یا به دلیل تصمیمات شخصی صورت گیرد. در هر صورت، جداییها همیشه با یک درد عاطفی قابل توجه همراه هستند.
از جمله جداییهای معمول میتوان به جدایی از شریک زندگی، دوست، خانواده یا از محیط زندگی اشاره کرد. در هر یک از این حالتها، انسان با وجود داشتن تجربههای مثبت و یادگیریهای زیادی در دوران ارتباط خود، مجبور است به هر دلیلی از این رابطه جدا شود و مسیر رو به رشدش را تنها پیش بگیرد.
البته جدایی میتواند در برخی موارد نیز باعث آزادی و بازتابی پویا برای زندگی شخص شود. برای مثال، جدایی از یک شریک زندگی بدون توافق و صمیمیت کافی ممکن است به شخص فرصت دهد تا خودش را بشناسد و برای دستیابی به خواستههای شخصی و حرفهای خود اقدام کند.
به هر حال، جداییها همواره نیاز به تنظیم و مدیریت احساسات دارند و شخص باید بداند چگونه با درد این تجربه مواجه شود و مسیر رو به رشد خود را ادامه دهد. برای این منظور، شخص میتواند از کارهایی مانند گفتگو با دوستان، مراقبت از خود و فعالیتهای مورد علاقهاش استفاده کند.
حسادت
حسادت احساس ناراحتی، نارضایتی یا حتی نفرت از طرف فردی است که به دلایلی مثل به جایگاه، پول، توانایی یا موفقیت دیگران نرسیده است. در واقع، حسادت بیشتر به صورت زیر آشکار میشود: فردی که حسادت میکند، احساس بلاتکلیفی، عدم قدرت و کمبود در جایی که میخواهد باشد دارد. غیراز این، فردی که حسادت میکند، قصد دارد بر توانایی یا موفقیت دیگران تأثیر بگذارد و آنان را از حرکت و پیشرفت خود باز دارد.
هرگاه احساس حسادت بر فردی حاوی ارزشهای اخلاقی باشد، باید با آن مبارزه کرد. هرچند حسادت به طور ضدانسانی دیده میشود، در مواردی میتوان از آن به عنوان محرکی برای پیشرفت استفاده کرد. به عنوان مثال، فردی که همت کار، درس و یادگیری را دارد ولی تاکنون موفقیتی به دست نیاورده است، باید هماهنگی خود را با معیار فراوان دوستان، همتیمیها و همکاران خود بر حسابرسی کند.
در مواردی احساس حسادت تبدیل به اختلال روحی میشود و دارای نشانههای مختلفی مانند افسردگی، ناراحتی بیدلیل، حس تعلق نیافتن و خشم میشود. این وضعیت باعث میشود که فرد از خود بدشانسی، ناتوانی و کمبود فرمانروایی روحی به تصویر بیاید. در چنین مواقعی، بهتر است با مشاوران روانشناسی راهحلهای موثر و پایداری برای تسکین حسادت پیدا کرد. در واقع، با شناخت بهتر درباره این حس افراد قادرند که بهتر برای مبارزه با آن توانایی و قدرت داشته باشند.
درد
موضوع درد یکی از مهمترین و شایعترین موضوعاتی است که در زندگی انسان به آن برخورد میکند. درد در واقع یک واکنش بیولوژیکی است که برای حفاظت از بدن در برابر خطرات و آسیبهای مختلف بوجود میآید. درد در سه مرحله قابل شناسایی است؛ ابتدا قسمتی از بدن از طریق اختلافهای خود با بافتهای اطراف، به اعصاب درد اطلاع میدهد. در مرحله بعد از این اعصاب درد به مغز ارسال میشوند و در نهایت، مغز خود به عنوان بخش پردازشگر درد نقش اصلی را بازی میکند.
درد به دلایل مختلفی مانند ضربه، بیماری، التهاب، عفونت، سایر عوامل فیزیولوژیکی و رفتاری و ... به وجود میآید. هر نوع درد میتواند تجربه ناخوشایندی برای انسان باشد و باعث اختلال در روزمره او شود. بعضی از عوارض درد شامل تنش، دل زدگی، اضطراب، افزایش ضربان قلب، عدم تمرکز، خواب آلودگی و جلوگیری از انجام کارهای روزمره است.
معالجه درد بستگی به نوع و شدت آن دارد. دگرگونی فیزیولوژیکی، روشهای رفتاری و شیمیایی مانند مصرف داروها، تزریقات، استفاده از دستگاههای الکترونیکی و فیزیکی و ... میتواند به رفع درد کمک کند. اگرچه نمیتوان کاملا از درد جلوگیری کرد، اما کنترل آن کمک بزرگی برای بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به درد است.
در کل، درد از فرآیندهای فیزیولوژیکی بدن است که در برابر خطرات و آسیبهای مختلف برای حفاظت از بدن ایجاد شده است. هر نوع درد میتواند تجربه ناخوشایندی برای انسان باشد و باعث اختلال در روزمره او شود. درمان درد بستگی به نوع و شدت آن دارد، که میتواند از روشهای رفتاری تا داروهای شیمیایی و دستگاههای الکترونیکی و فیزیکی متنوعی استفاده کند. به هر حال، کنترل درد میتواند بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به درد کمک بزرگی باشد.
رنج
رنج یکی از احساساتی است که بسیاری از ما با آن آشنایی داریم و به طوری کلی به هرگونه بیراهی، ناامیدی و خسارت میگویند. این احساس میتواند از مختلف عوامل بوجود آید، مانند شروع یک رابطه جدید، به دست آوردن یک محصول و یا خدمت، از دست دادن شخصی عزیز و بسیاری دیگر.
رنج میتواند برای ما بسیار آزاردهنده باشد و باعث تحمل درد و استرس شدید شود. به همین دلیل، برخی از ما به دنبال راهی برای خلاصی از این احساس هستیم. اما باید توجه داشت که رنج میتواند به ما کمک کند تا به رشد و تکامل شخصی خود بپردازیم و در عین حال، به دنبال راهحلهای مناسب جهت مواجهه با آن باشیم.
در پایان، با بررسی اعتقادات مورد استفاده در فرهنگها، میتوان نتیجه گرفت که رنج یکی از راههایی است که میتواند باعث شود تا به شخصیتی قوی تر و با تجربهای بیشتر از زندگی دست پیدا کنیم. به همین دلیل، بهتر است که به جای اینکه از رنج فرار کنیم، به سمتش برویم و از آن برای رشد و تحول خود استفاده کنیم.