پرده برداری از جنگ با ژاپن
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ژاپن یکی از کشورهایی بود که شدیداً درگیر این جنگ بود و دچار خسارتهای بسیاری شده بود. پس از پایان این جنگ، فرانسه و بریتانیا با همدیگر تصمیم گرفتند از ژاپن پرده برداری کنند.
پرده برداری به این معناست که تبعیض نژادی علیه ژاپنیها و تحمیل محدودیتهای اقتصادی برای این کشور برطرف شود. در این راستا، فرانسه و بریتانیا به ژاپن تلاش برای بهبود اقتصاد خود و همچنین خلق روابط دوستانه با سایر کشورها را پیشنهاد دادند.
در عمل، پرده برداری نقش مهمی در بیدار شدن جدیدترین دوره تاریخ ژاپن بازی کرد؛ این دوره شامل رشد اقتصادی این کشور و نیز بروز سریع فن آوریهای پیشرفته است. در واقع، پرده برداری به عنوان یک اقدام موفق خدمات بسیاری به ژاپن و جهان در برداشتن دغدغههایی مانند تبعیض نژادی، خشونت و بحرانهای بینالمللی انجام داد.
رمزگشایی از گذشتهِ مرگبار
رمزگشایی از گذشتهِ مرگبار، عبارتی است که معمولاً در موضوعات پلیسی و جنایی مورد استفاده قرار میگیرد. در این موضوع، داستان یک جنایت قدیمی به تصویر کشیده شده که قتل یا اتفاقی دیگر رخ داده است ولی محققین و پلیس هنوز نتوانستهاند به شکل کامل این جنایت را حل کنند.
رمزگشایی از گذشته مرگبار به معنای بررسی دوباره اطلاعات، شواهد و مدارک یک جنایت قدیمی است تا بتوان به یافتن پاسخ و حل مشکل پیشرفت کرد. یعنی شخصی باید برای پیدا کردن جواب به بررسی مدارک گذشته و پیدا کردن تفاوتهایی بین آنها با امروز شروع کند. این کار به قتلی که در گذشته رخ داده بود، اشاره میکند و پاسخ سوالات کلیدی را در اختیار تحقیقکنندگان قرار میدهد.
معمولاً برای رمزگشایی از گذشته مرگبار نیاز به تحقیق و بررسی مدارک دارید. برای مثال، میتوانید از گزارشها، عکسها، نوشتهها، فیلمها و اسناد قدیمی استفاده کنید تا رویدادهایی که در گذشته اتفاق افتادند، ردیابی شوند تا به حل قضیه نزدیک شوید. بنابراین باید همیشه برای جمعآوری و بررسی مدارک قابل اطمینان از تصاویر، اسناد و هر نوع اطلاعات دیگری استفاده کنید تا بتوانید بیشتر دربارهی جزئیات جنایت در گذشته یاد بگیرید.
فریبِ نگرانی در قصهٔ داستان هایِ مستر دایتسو
مستر دایتسو نویسنده ای برجسته و پرطرفدار بوده که اثر های بسیاری در قالب داستان های کوتاه و نیمه طولانی خلق کرده است. این داستان ها به طور گسترده ای در مدارس و دانشگاه ها برای تحلیل درسی مورد استفاده قرار می گیرند. از جمله موضوعاتی که در داستان های مستر دایتسو به دنبال آن بوده است، فریب و فریبکاری به عنوان عناصر رازآلود، ترسناک و پیچیده به خوبی برای خوانندهان ارایه شده اند.
اگر به طور دقیق داستان های مستر دایتسو را مورد بررسی قرار دهیم، می توانیم به شناسایی برداشت های گوناگون نسبت به موضوع فریب، نگرانی و ترس در آنها بپردازیم. برای مثال در داستان "اما به چه کسی بگویم"، شخصیت اصلی داستان یک مادر است که به طور پیوسته در وحشت از فریبی که توسط پسرش به او اعمال می شود، زندگی می کند. در داستان "تنهایی" نیز، شخصیت اصلی درگیر یک فریب است که از طرف یک روح بدشکل به او شده است.
این نگرانی ها و ترس ها در داستان های مستر دایتسو به خوبی توسط نویسنده در نظر گرفته شده و با تعبیر مستقیم و نام نویسان بی موردی و ابهام، خواننده را به چالش می کشانند. در واقع، مستر دایتسو توانسته است با استفاده از عناصر روایی و بیانی مختلف، برای خواننده ها یک حس منفی به خوبی ایجاد کند که با نگاه دقیق به داستان ها، آنها را به یک تجربه ی ترسناکی تبدیل می کند.
رقصِ مرگ در تونلِ زیرزمینی
رقصِ مرگ یکی از عجیبترین و بدیهیترین اتفاقاتی است که در زندگی به وجود میآید. این رخداد، هنگامی اتفاق میافتد که افرادی که در شرایطی هستند که حواسشان به طور کامل نیست، شروع به رقص در محیطی بیرون از کنترل مینمایند. و این موضوع ممکن است در تونلهای زیرزمینی نیز رخ دهد.
از دیدگاه پزشکی، رقصِ مرگ نوعی معادله شیمیایی است که در بدن انسان رخ میدهد. این مسأله زمانی اتفاق میافتد که مغز دریافت پالسهای سیگنالهای ناقصی بر روی حسگرها راه مینماید. به طور کلی، رقصِ مرگ به دلیل اختلال در حمل و نقل هوای خون در بدن اتفاق میافتد که میتواند باعث مرگ بیمار شود.
اما در تونل زیرزمینی، این ماجرا میتواند از زاویهای دیگر نیز ظاهر شود. تونلهای زیرزمینی چگونگی رقصِ مرگ را تغییر میدهند. در این تونلها، بنابراین، رقصِ مرگ ممکن است به دلیل تغییرات فیزیکی اتفاق بیفتد.
یکی از دلایل این موضوع، افزایش دما در تونلهای زیرزمینی میباشد. در بسیاری از تونلها، دمای هوا بسیار بالا است که باعث اختلال در حمل و نقل خون در بدن میشود. این اختلال میتواند به رقصِ مرگ در زیرزمینی منجر شود.
برخی روایتها نشان میدهد که افرادی که در تونلهای زیرزمینی رقصِ مرگ میکنند، احساس دوری از اطرافشان و حتی ایجاد واهمه دارند. همچنین، این موضوع میتواند باعث ناراحتی و افسردگی بیشتر و در برخی موارد حتی توهم پارانوئیدی شود.
در نتیجه، موضوع رقصِ مرگ در تونلهای زیرزمینی که علت آن بیشتر مربوط به تغییرات فیزیکی است، یکی از موارد جالب و بررسینشده در زمینه پزشکی میباشد. هر چند که تحقیقات بیشتری برای درک بهتر و رفع این اختلال لازم است.
جدال پایانیِ رئیس کامیشی
بحث و جدل روزافزون بین رئیس کامیشی و دادستان عمومی درباره اخراج بیش از دو هزار نفر از نیروهای دولتی با هدف کاهش هزینهها و اصلاحات ساختاری به جنجال واقعی منجر شد. این جنجال در دو حوزه مهم صورت گرفت: یکی بحث درباره صلاحیت رئیس کامیشی برای اخراج و تغییر ساختارها بود و دیگری بحث درباره تبعات اقتصادی و جانی این اقدام از جانب دولت بود.
رئیس کامیشی مورد انتقاد بسیاری از مقامات ارشد دولت و دو حزب بزرگ در کشور قرار گرفت. برخی از این افراد معتقد بودند که او فاقد صلاحیت برای برگزاری این اقدام است و در عمل، این اقدام، به هر دلیلی نتوانسته برای آینده استدلالی را برای تحولات ساختاری در کشور ارائه دهد. همچنین، هزینههای بالای متولیت رئیس کامیشی برای بدست آوردن بیش از یک میلیارد دلار به عنوان سرمایه به تمام شهرها و روستاهای کشور، باعث شد که بسیاری از مردم نسبت به او انتقاد وارد کنند.
بحث دوم در رابطه با تبعات اقتصادی و جانی این اقدام بود. رئیس کامیشی و دولت به جدل بر سر این مسئله پایان دادند تا بتوانند تلاش کنند بهترین انتقال را برای بیش از دو هزار نفری بدهند به یک شغل دیگر. از زمانی که رئیس کامیشی این اقدام را انجام داد، سهام بسیاری از شرکتهای بزرگ در بازار سهام کشور کاهش یافتند و نرخ بیکاری در بیشتر شهرها و روستاهای کشور افزایش یافت. به علاوه، بسیاری از مردم از دولت برای برگزاری این اقدام انتقاد داشتند زیرا آنها با این روند نمیتوانستند به کار بیفتند و درآمدی کسب کنند.
غامگینیِ نهایی وسطِ معبرِ شهر
وسطِ معبرِ شهر، آدمهای زیادی به حرکت و رفت ورود دارند. در شهری بسیار پرجمعیت این زمان به اوج خود میرسد و در این همه توده، برخی با احساساتِ غمگینِ خود همراه هستند.
دلیلِ غمگینیِ شاید گذرِ عزیزانشان باشد، یا فقدان چیزی از اهمیت بالایی برای آنها. هیجانِ این تلاطمِ شعور و ابطالِ هیجان به یک آرامشِ غمناک، همه گونه عواملی هستند که سببِ غمگینیِ شان میشوند.
شرایط اقتصادیِ گاهی پیشی میگیرند و در شهری بسیار پرجمعیت، بازار میتواند سرتاسرِ اطرافِ معبر را پوشش دهد. مانندِ بروزِ بیشمارِ کشمکشهای جدلی در بازار، یا اتفاقاتِ بدبینانه برای معاملهگران.
هر چند، این شعورِ غمگین را نمیتوان به دلیلِ تنهایی یا بیتوجهیِ دیگران حس کرد—زیرا همه میدانند که زندگی در شهر نیاز به پشتیبانی از جامعه دارد. و این همه موضوعات بصورتِ یک گلولهی بیهوشتیِ افکار بر رویِ سینهی غریبهای، رها میشوند.