ادامه داستان 'تخته سیاه'
داستان "تخته سیاه" دربارهی فردی به نام آقای هری رابینسون است که به عنوان یک معلم در یک مدرسهی روستایی بریتانیا به کار گرفته میشود. هری رابینسون در ابتدای دورهی کاری خود احساس میکند که کارش بسیار دشوار است و توانایی مدیریت کلاس درس را ندارد.
در این مدرسه، دانشآموزان بسیار شلوغ و عصبی هستند. وضعیتی که باعث شده تا هری رابینسون به دنبال راه حلی برای مدیریت کلاس درس باشد. او در نهایت نوعی تخته سیاه را که بر روی آن میتوانند نظرات خود را بنویسند تدارک دید.
با استفاده از تخته سیاه، دانشآموزان توانستند افکار و احساسات خود را با هم به اشتراک بگذارند و در نتیجه، ارتباط بهتری با همدیگر ایجاد کنند. با مرور تنها چند ماه، کلاس درس به شکل قابل پذیرشی تبدیل شد و هری رابینسون توانست معلم با تجربهتری شود.
این داستان مفهوم مهمی از عملکرد این که با احترام و رسیدگی به دیگران، میتوان با موفقیت کار کرد را القا میکند. هری رابینسون از این نکته آگاه بود و با استفاده از راهحل گرداندن تختهی سیاه، میزان توجه شاگردان خود را بیشتر کرد. این به نوبه خود باعث شد تا کلاس درس به طور کلی بهبود یابد و از لحاظ روحی و عاطفی قوی تر شود.
پیچیدگی های روابط عاطفی در قسمت دوم 'تخته سیاه'
در دومین قسمت از داستان "تخته سیاه"، نویسنده به بررسی پیچیدگیهای روابط عاطفی میپردازد. در این بخش از داستان، شخصیت اصلی داستان با دوست قدیمیاش که همیشه به او علاقه داشته، ملاقات میکند. خاطرات زیادی با هم دارند ولی این دو نفر به دلایلی از هم جدا شدهاند. این ملاقات، هیجانانگیزیترین حادثه دردناک و آشفتهای شده که این دوستان تجربه کرده بودند، میباشد.
در این قسمت از داستان، نویسنده به صورت کاملاً حسی و بیانی جزئیات روابط عاطفی دو شخصیت به نمایش میگذارد. او به بیان تعارضات عاطفی بین دو شخصیت، شتابهای عظیم و یادآوریهای بدیع این دوستان، و چگونگی تأثیر آن بر روی روابط عاطفی آنها پرداخته است.
نویسنده در این داستان، به صورت دقیق و ریز توضیح داده است که چگونه این دوستان هرچه سعی کردهاند به دلایلی رانده شدهاند که این ملاقات حتی برای پرداختن به بحثی مشترک در مورد مشکلاتشان، تلاش بزرگی برای هماهنگی را میطلبد. روابط عاطفی در این داستان، به طور عمیقی پیچیدگیهای مختلفی را شامل می شود و نویسنده به روشی اصیل نحوهی انتخاب کلمات و بیان احساسات عمیق آنها را نشان میدهد.
با این حال، نویسنده به صورت موشکافانه، نشان میدهد که بسیاری از توضیحاتی که ظاهراً برای دوست قدیمیاش ارائه میدهد، در واقع برای خودش مهم است؛ زیرا او همچنان به او علاقمند است. این به نوعی نشانگر پیچیدگیهای روابط عاطفی بین این دوستان است که ازدواج خود را به سرعت به یاد میآوردند، و به منظور پیدا کردن پاسخی برای سوالاتشان، باید روابط عاطفی خود را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
رازهای بیشتر از گذشته شخصیت های 'تخته سیاه'
تخته سیاه یکی از محبوبترین و معروفترین بازیهای است که در سراسر جهان بازی میشود. طبیعی است که خاطرات و سوابق متعددی برای هر بازیکن در این استخر عظیم وجود داشته باشد، که به جرأت میتوان گفت از آن شخصیتی را بیشتر آشنا کردهاند.
بدون شک، هتلها، کافیشاپها و مکانهای عمومی دیگری در سراسر ایران، جایی برای بازی تخته سیاه ارائه میدهند. اما بازی تخته سیاه اغلب بهخاطر همان تاریخچه که پشت پرده آن وجود دارد، آنقدر محبوب است. سوابق بازی، خاطرات زندگی شخصیتهای حاضر در هر بازی و حتی خاطرات جالب و جدید برای شخصی که در آن لحظه شرکت میکند، در سرگرمی این بازی موجب شدهاند که این بازی به یکی از پرطرفدارترین بازیها در تمام جهان تبدیل شود.
با وجود این همه محبوبیت و تاریخچه، هنوز به بعضی از رازهای گذشته برخی از شخصیتها در بازی پرده بر فراز رفته است. شاید یکی از معروف ترین شخصیتهایی که رازهای بیشتری از زندگی شخصی خود نهفته داشته باشد، قیصر نیزه دار باشد. شاید بدانید، او در دسته بازیکنهای اول بازی تخته سیاه بوده و با توجه به موقعیتها و شرایط خاص خود، خاطرات و رازهای بسیاری را با خود به مرحله پایان بازی آورده است.
بررسی نقش های شخصیت های جدید در 'تخته سیاه'
سریال تخته سیاه با الهام از رمان افسانهای "زندگینامه آینده" اثر آگاتا کریستی در سال ۱۳۹۹ توسط نوید محمدزاده ساخته شد. به طور کلی داستان سریال دربارهی جوانی به نام "کافی" است که به طور مشخصی از همان ابتدا خیانت دیده و ناامید شده و دنبال پاسخی به سوالاتش است. خیلی از شخصیتهای سریال، در کنار گسترش داستان، تبدیل به پردازشهایی شخصیتی شدهاند و برای پیش بردن داستان و به شلوغی اوضاع داستانی، اندکی متفاوت از رمان هستند. در اینجا به بررسی برخی از این شخصیتها خواهیم پرداخت.
اولین شخصیت مهم در سریال، "جعفر" نام دارد. او یک نجار است که به تازگی به ساختمان کافی منتقل شده است و شروع به کار کرده است. جعفر شخصیتی مرموز است که به طور خودکار توانایی وصل شدن به واقعیت جدید را به دست میآورد و همیشه به دنبال پیدا کردن پاسخهایی به سوالاتش است. جالب است بدانیم که ممکن است جعفر نیز یکی از شخصیتهای غمگین و تلخ سریال باشد، چرا که او در یکی از صحنه های فیلم به دنبال استفاده از کوشش های کافی در جهت بهداشت یا نجات فرزندان او است!
شخصیت دیگری که در سریال تخته سیاه به چشم میآید، "سارا" است. سارا نامزد کافی قبلی است که پیوند بین آنها به علت به وجود آمدن مشکلات مختلف قطع شده است. او یک کارمند خانه و سرپرست خانواده خود است و همیشه به دنبال وقوع مشکلات مختلف در رابطه با کار، خانواده و ... است. به علاوه، سارا به نظر میرسد که در تلاش به منظور انجام هر کاری دشواری های زیادی را تحمل میکند و جوابگویی به سوالات (جدید) کافی و همچنین مثل بسیاری از افراد، سعی دارد به هر دو شغل خودش خدمت کند.
یکی دیگر از شخصیتهای مهم در تخته سیاه، "فرشاد" است. او معلم فوتبال کافی بود و البته بازیکن موفقی نیز بود. او سرمربی تیمی در یک نهاد کودک کوچک است که به دنبال دستیابی به جابجاییهای مختلف است. او همیشه به دنبال راههای جدید دستیابی هست، و با توجه به آخرین درخواست مالی این نهاد، همیشه دوش به دوش با بازیکنانش است تا بتواند موفقیت آمیز باشد!
به طور خلاصه، این شخصیتهای جدید در سریال تخته سیاه نمایندگان فردی هستند که به علت وجود برخی بعد شخصیتی یا رفتاری، قرار است برای پیش بردن داستان سریال، از دیدگاههای جدید و جدید نگر، تلاش کنند. هر یک از آنها همگی برای پی به راهکاری برای رفع موانع نهایی پیش میروند و سعی میکنند آیندهی انسانها و هر کسی که با آنها در ارتباط است، را بهبود بخشند.
قرار گرفتن شخصیت های 'تخته سیاه' در موقعیت های جدید
تخته سیاه یکی از مشهورترین نمایشنامه های امیرکبیر دانشمند ایرانی است که در آن برخی از مهمترین مسائل اجتماعی و سیاسی در ایران پس از انقلاب 1979 مورد بررسی قرار گرفته است. این نمایشنامه به دلیل ارائه یک تصویر شفاف از روابط اجتماعی و درون خانواده ای در ایران پس از انقلاب، شناخته شده است. در این نمایشنامه، شخصیت ها زودتر یا دیرتر با تغییرات اجتماعی مواجه می شوند و تلاش می کنند با شرایط جدید سازگار شوند.
شخصیت پدر در این نمایشنامه یک معلم مدرسه است که پس از انقلاب، به خاطر داشتن نفوذ در محیط مدرسه، می خواهد به عنوان رئیس مدرسه منصوب شود. با این حال، وقتی به فضای سیاسی درون مدرسه واقعی دست پیدا کرده، متوجه می شود که قوانین و مقررات جدید بسیار متفاوت از گذشته هستند و او هیچ گاه نمی تواند خواسته های خود را به دست آورد.
شخصیت دیگری که به تغییرات اجتماعی پاسخ می دهد، شخصیت مادر است که در پاییز زندگی خود قرار دارد. در ابتدا، او فقط نگران اقتصاد خانواده خود است، اما پس از آن که عضو جمعیت زنان گشوده شده و به جمع اعتراض کنندگان پیوسته است، او برای دیگران مرحله بعدی از تغییرات اجتماعی می باشد.
شخصیت فرزندان نیز با شرایط جدید روبرو می شوند. دختر بزرگ بدون اجازه پدرش، در تئاتر وحشیانه مشارکت می کند، در حالی که پسر کوچک به یک دوره مسابقه معلم استاد و مسابقه تئاتر خانوادگی علاقه دارد. هر دوی این شخصیت ها با تغییرات اجتماعی مواجه می شوند و برای پذیرش و سازگار شدن با آنان باید تلاش کنند.
در نهایت، شخصیت های تخته سیاه نشان می دهند که پذیرش تغییرات اجتماعی یک فرآیند طولانی است و نیاز به شکل گیری محیط های جدید و برپایی دستگاه های شادکامی و بهبود قابلیت های فردی است. عدم پذیرش تغییرات منجر به مشکلات قابل توجهی مانند فروپاشی شخصیت ها و روابط اجتماعی خواهد شد.
برخورد شخصیت های 'تخته سیاه' با مشکلات جدید
تخته سیاه یکی از جذاب ترین و پرطرفدارترین سریال های تلویزیونی در سطح داخلی و خارجی است. داستان این سریال درباره ی چند نفر از دانش آموزان یک مدرسه ی روستایی است که با تحریک و کمک استادشان به حل مشکلاتشان و بهبود وضعیت زندگی شان می پردازند. در فصل های این سریال با شناخت مشکلات جدید نیز به روبرو می شویم.
در فصل های جدید تخته سیاه، شخصیت های مختلف مانند "سرانجام"، "پاک نژاد" و "محمد علی" با بیشترین مشکلات روبرو هستند. محمد علی با ورود برادرش به مدرسه، درگیر مشکلات تازه ای می شود و سرانجام با تحلیل خیلی دقیق و بازی ذهنی در مسابقات شطرنج در مشکلاتی پیچیده دست پیدا می کند. پاک نژاد نیز با پیشرفت در آموزش و کسب مهارت های جدید در مسابقات قرآن و اعتکاف شرکت می کند.
شخصیت های تخته سیاه به عنوان الگوهایی برای دانش آموزان، با هوش، عزم و انگیزه خاص، مشکلات خود را به بهترین شکل ممکن حل می کنند و به مشکلات جدیدی که پیش آمده روبرو می شوند، با شجاعت و مدیریت مناسب روی می آورند. به همین دلیل، تخته سیاه می تواند به یک دستاورد پایدار و قابل ارائه برای جامعه تلقی شود.