1. خوب، بد، زشت: جایی که برخلاف نامش، هیچ چیز زشت نیست
در حالی که تصور عمومی از جایی که خوب و زشت وجود دارد، به طور خاص با استفاده از کلمات «زیبا» و «زشت» به تصویر کشیده میشود، واقعیت این است که ممکن است جاهایی وجود داشته باشند که به نوعی از «زشتی» مرتبط نباشند. در واقع، این تصور عمومی نسبت به زیبایی و زشتی امور، مربوط به استانداردهای جامعه و محیط فرهنگی است و درواقع در تعریف استانداردهایشان نقش دارند.
اما وقتی سعی میکنیم به دنبال جایی بگردیم که هیچ چیز زشتی نداشته باشد، در واقع در حال دنبال کردن محیطی هستیم که برای همه افراد به عنوان مثال، زیبایی، دوست داشتن، مساویت، قدرت وطنی و اطمینان بهنفس تضمین شده باشد. علاوه براین، ممکن است چندین ویژگی در آنجا با هم ترکیب شده باشد که هر یک از آنها برای شخص متفاوتی جذابیت داشته باشد.
در ادامه، پوشش برسی ویژگیها و شرایطی که باعث می شوند جایی بدون زیبا بودن وجود داشته باشد، بررسی می شود. بهطور کلی، ویژگیهایی مانند فرم، طراحی، رنگ، مجسمهسازی، تنظیم ونورپردازی دارایگریزیناز زیبایی هستند. بنابراین، پس از آنکه تخصص و ذائقه ما در روابطی که با آن زیبایی را برای خودمان توصیف می کنیم، رایج شده است، نیاز به همراهی این ویژگی ها و شرایط مهم برای ساخت یک جای خوب وجود دارد.
مایههای دیگری همانند مستری و تاریخچه نقش میبازند. مثلا، مواردی مانند آنکه جایی در سال 1900 و با همان تنظیمات امروزی ساخته شده باشد، استفاده و عمر طولانی و روانی الهام بخش برای انسانها محسوس است. به همین منظور، همه جایی که بتواند با ما صاحبنظری نسبت به استاندارد هایشان در مورد زیبایی ها باشید، ممکن است جایی خوب برای ما باشد. در نتیجه، مفهوم زیبایی و زشتی، بیشتر در تعریف استانداردهای برای یک جامعه تاثیرمیگذارند، به جای پیدا کردن محیطی که همانطور که از نامش مشخص است، نازیبا و زشت است.
2. عشق، خیانت، انتقام: داستانی از روابط پیچیده و حسرت بار
داستان هایی در مورد عشق، خیانت و انتقام، معمولاً رابطه پیچیده و در عین حال حسرتباری را به نمایش میگذارند. در این داستان ها، شخصیتها درگیر روابطی هستند که با گذشت زمان پیچیده میشوند و موجب جراحاتی برای آنها میشود.
از جمله داستان های پرطرفدار در این موضوع، میتوان به داستان عاشقانهی رومئو و ژولیت اشاره کرد. در این داستان، دو جوان آمورشی از دو خانوادهی مخالف به هم علاقه مند میشوند و برای جلوگیری از محبت این دو جوان، خانوادهها ازدواج آنها را ممانعت میکنند. رومئو برای دیدار ژولیت به آنجا میرود و پس از یک سری رویدادهای پیچیده، این دو جوان به هم میرسند، اما همین عشق آنان را به یک پایان تلخ میرساند.
داستان هایی مانند «وحشی به وحشی» نیز معمولاً با مسائلی مرتبط با عشق و خیانت و انتقام سر و کار دارند. در این داستان، شخصیت اصلی به نام هیت پس از آشنایی با دو خواهر شروع به ایجاد رابطه دوستی و عاشقانهای با یکی از آنها میکند. اما از آنجا که او به دنبال انتقام از خانوادهی آن دو خواهر است، این رابطه پیچیده میشود و سرانجام به یک پایان دردهنده میرسد.
به طور خلاصه، داستان هایی که در مورد عشق، خیانت و انتقام بحث میکنند، معمولاً تصویری از روابط پیچیده و تلخی که در آن عشق با خیانت و انتقام قاطعانه آمیخته است را ارائه میکنند.این داستانها نشان دهنده تلاش بشر برای پیدا کردن عشق، اما به دلیل موانعی که در میان قرار میگیرند، ناامیدی و حسرت را در برمیگیرند.
3. تفنگ، انفجار، شوالیه: یک ماجراجویی دشوار و پر مخاطرات
ماجراجوییهای دشوار و پرمخاطرات در زندگی هر فردی میتواند حجمی از لذت و هیجان را به همراه داشته باشد؛ اما اگر این ماجراجویی ها تحت عناوین تفنگ، انفجار و شوالیه باشد، میتواند به یک تجربه بسیار خطرناک و نفرتانگیز تبدیل شود. در یک ماجراجویی تفنگ، فردی که دارای تسلط بر این ابزار قدرتمند است، با موانع و چالشهایی مواجه خواهد شد که در صورت عدم موفقیت، خطر خود و دیگران را تهدید میکند.
در ماجراجویی انفجاری، ماجراجو با انفجار بمب و یا دستگاههای نابودکننده مواجه خواهد شد. در این ماجراجویی با لحظات بسیار بحرانی، توانایی اندک کاراکتر در ایمنسازی خود و دیگران به چالش کشیده میشود. باید برای نجات جان خود و دیگران با تسلط و برنامهریزی هر چه بهتری، از عارضه ناگواری جلوگیری شود.
در ماجراجویی شوالیه، کاراکتر دارای تسلط بر کاور همراه با خودکشی و قتل، باید با دشمنان خطرناک و پرهیجان مواجه شده و با استفاده از شجاعت، تلاش و خلاقیت، آنها را نابود کند. در این جنگهای دشوار، شکست دادن خصوم حربهای و نابود کردن خطرات بسیار زیادی را در پی دارد.
ماجراجویی دشوار و پرمخاطرات با ترکیب موارد مختلفی مانند عناصر خطر، دشمنان قوی، حقههای دروغین و هیجانات جذاب، میتواند شرایطی را به وجود آورد که هیجان فرد را افزایش داده و ترس، مار، جذابیت و تحریک را آشکار میسازد. با این حال، با تجربه مناسب، موانع و چالشهای این ماجراجوییها در گذراندن روند به سادگی قابل پیشبینی شده و بسیاری از آنها را موفق به پشت سر گذاشتن خواهیم شد.
4. خودکامگی، حماقت، خوف: داستانی از قدرت و ضعف انسانی
انسان همیشه در هر شرایطی با چالشهایی روبروست و برخی از این چالشها ممکن است به دلیل خودکامگی، حماقت و یا خوف ایجاد شوند. در داستانی از قدرت و ضعف انسانی، شخصیت اصلی داستان شخصی هوشمند، قدرتمند و خودکامه است. او معتقد است که هرچه کمتر روی دیگران حساب کنیم، قدرتمندتر خواهیم بود. در اثر خودکامگی، او رفتارهایی نادرست دارد و به دلیل غرور خود، نمیتواند به دیگران کمک کند. همچنین، در یک شرایط خطرناک، به دلیل بیتوجهی به خدا، در معرض خطر بزرگی قرار میگیرد.
به طور مشابه، حماقت انسان میتواند باعث بروز چالشهای جدید شود. در داستانی از قدرت و ضعف انسانی، شخصیت دومی برعکس شخصیت اول داستان است. وی، حداکثر تلاش خود را میکند تا به موفقیت دست یابد، اما به دلیل حماقت و بیتوجهی، به سختی به هدفش دست مییابد. این شخصیت، در تلاش برای حل مشکلات بزرگ، بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، تصمیماتی اشتباه میگیرد. این حماقت همیشه به ضعف و شکست منتهی میشود.
در این داستان، خوف نیز نقش مهمی در ایجاد چالشهای جدید دارد. شخصیت سوم، در مواجهه با شرایط ترسناک، به دلیل خوفی که در او حاکم است، قادر به عملکرد مناسب نیست. او معرفی به شخصیت اصلی داستان میشود که به دلیل قدرت ذهنی و جسمی خود، هیچ ترسی ندارد. در این مقابله، شخصیت سوم، با تعقیب خودکشی و خود را به خطر انداختن، به دو شخصیت داستان کمک میکند.
داستانی از قدرت و ضعف انسانی نشان میدهد که خودکامگی، حماقت و خوف ممکن است چالشهای جدیدی را ایجاد کنند. در هر شرایطی، لازم است که انسانها به حقیقتی که در آن زندگی میکنند، بپردازند و با جدیت به تصمیمات خود پایبند باشند.
5. جنگ، صلح، غرور: نبردی بین قلب و عقل
جنگ، صلح و غرور سه مفهوم بسیار پیچیده و به هم گسسته هستند. این مفاهیم هر یک دارای شخصیت و خصوصیات خود هستند و در تقابل با یکدیگرند. بحث بر سر اینکه کدام یک از این مفاهیم بردبارتر است و بر فراز کدام میتوان ایستاد برای بسیاران بسیار چالش برانگیز است.
جنگ به معنای خودکشی انسانها است. هنگامی که جنگ اعلام میشود، نه تنها شخصیتهای ملکوتی ما در ترسی از معرکه آینده غرق میشوند، بلکه اولویتهای ملکوتی نیز رو به مرگ میشود. جنگ زندگی انسانها را تغییر میدهد و تغییر دیگری قطعا خواهد داشت. جنگ دوستی و صلح را از بین میبرد و برای همیشه خروجیای برای افراد ندارد.
صلح در واقع نمادی از نیروی همدلی و هماندیشی است که افراد میتوانند با همبرداری با یکدیگر به دست آورند. صلح، شاید تنها راهی به جلو باشد که ما میتوانیم به سوی سعادت و رفاه برسیم، بدون تبعیض ، تلاش برای انسجام اجتماعی و همانطور پیوستن به هم که افراد برای حفظ صلح، تلاش میکنند.
غرور همان وجدان بشری است که او را به کامیونیته و موفقیتهای خود انجامیده است. بیشتر مردم از کشف توانمندیهای خود خرسند هستند و این مفهوم همیشه به نوعی در انسانها موجود خواهد بود. اگرچه غرور، میتواند به تغییری در یک انسان برای بهترین استفاده شود. بهرهمندی و توانمندیهای ایشان به انسانهای دیگر علامتگذاری کرده به نحوی به بهترین پایان میرسد و در واقع این فرد به یک انسان با احتشام و مقاماتی میتوان تبدیل شد.
به ترتیب که هریک از این موضوعات در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، ما در جستجوی تعادل در شناخت آنها هستیم. اگر قلب و عقل هماهنگ نباشند، پس دیگر نمیتوانیم به شادی و خوشبختی دست پیدا کنیم. اصلاحیه و رفتار ایمنی میتواند چارچوبی برای گام بعدی فراهم کند؛ ما با بدترین و برترین جنگها و صلحها مواجه خواهیم شد، با این حال ما با تلاش و توانایی خود میتوانیم برای خود و جامعهمان، بهترین پسزمینههای رشد و پیشرفت را فراهم کنیم.
6. خیال، تصور، واقعیت: یک داستان احساسی و شاد
یک داستان احساسی و شاد میتواند شامل اتفاقاتی باشد که در آنها شخصیت اصلی، موفق به برطرف کردن مشکلاتی شده و در نهایت به شادی و خوشبختی دست پیدا کرده باشد. این داستان میتواند بر اساس خیال، تصور یا واقعیت ساخته شده باشد.
برای نوشتن یک داستان احساسی و شاد، میتوان از تجربیات و داستانهای واقعی مردم استفاده کرد. در این داستان، شخصیت اصلی میتواند تجربههای پر از چالش و مشکل را داشته باشد، اما با تلاش و ارادهی قوی، بتواند به خوشبختی دست یابد.
در این داستان، میتوان شخصیت اصلی را به عنوان یک شخصی جوان و شجاع معرفی کرد که با خیالپردازی و تصور خواستههای خود را به واقعیت تبدیل کرده است. او به دنبال به دست آوردن رویاهایش بوده و با تلاش و کوشش، به خواستههایش دست پیدا کرده است.
این داستان میتواند نمونهای خوبی از این باشد که با تلاش و تحمل مشکلات، میتوان به هدفهای خود دست پیدا کرده و به خوشبختی دست یافت. برای نوشتن یک داستان احساسی و شاد، میتوان به صفات مثبتی نظیر اراده و تلاش، شجاعت و پشتکار و ایمان به خود و خدا اشاره کرد.