بازگشت به توین پیکس
بازگشت به توین پیکس، فیلمی انیمیشنی سه بعدی است که در سال 2010 تولید شده است. این فیلم به کارگردانی Lee Unkrich ساخته شده و توسط شرکت Pixar Animation Studios تولید شده است. بازگشت به توین پیکس، نهمین فیلم انیمیشنی تولید شده توسط شرکت Pixar و نیز یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان است.
داستان فیلم بازگشت به توین پیکس حول محور گروهی از اسباببازیهای دوستداشتنی و جذاب به نامهای وودی، باغبچه، جسی، دکتر ارنست و … میچرخد که بیشتر از همه خواستار بازگشت به خانهی صاحبشان با نام «آندی» هستند. در این فیلم نیز، همانند فیلمهای پیشین شرکت Pixar، داستان فیلم بازگشت به توین پیکس پر از تخیل و خلاقیت است و به گونهای طراحی شده که به همه سنین قابل فهم باشد.
بازگشت به توین پیکس، توانست با فضای عالی، داستان مجذوبکننده و کیفیت بصری بالایش، جایگاه خود را در دل سینمای جهان حفظ کند و همچنان جزو فیلمهای محبوب و پرفروش باشد. لذت بردن از چنین فیلمهایی، حتی برای بزرگسالان نیز، نوعی پناهگاه از زندگی روزمرهی پرتنش است که به جایی دور از دغدغههای زندگی پیوسته و صرف نگاهداری به موجودات جذاب و بیگناه است.
جدایی ون
جدایی ون، در واقع متعلق به فیلمی به همین نام است که در سال ۲۰۱۹ اکران شد. این فیلم، به کارگردانی جوآنا هوغ و تهیه کنندگی ناتالی پورتمن، با بازی ناتالی پورتمن و جود لاو در نقشهای اصلی ساخته شده است.
در فیلم جدایی ون، داستان زندگی منودا و پوما روایت شده است. این زن و شوهر پس از زندگی چندین ساله با یکدیگر، در حال جدایی هستند. منودا، زنی شجاع، مستقل و بسیار هوشمند است که مشغول کار خود در یک شرکت بزرگ است. پوما نیز با توجه به شیوهی فرزند پروری و در آسایش خود دائماً در جستجوی خودش به دنبال رشد و بازگشت به خود است.
اما با این حال جدایی آنها، برای این زن و شوهر به کناره گیری از زندگی عادی و تلاش برای پیدا کردن یکدیگر در فضایی نو، خالی از مسئولیت و چالش بسیار شدید است. به عبارتی، جدایی آنهاهرچیزی بیشتر از یک جدایی ساده است و به چالش های ذهنی آنها نیز بستگی دارد.
در کنار خط داستانی فیلم، آثار هنری زیادی نیز در آن به نمایش در آمده است. این آثار شامل فیلمهای پروژکتور اتاق، نویزهای صوتی و تصاویر نمایشی است که توسط هنرمند نفرین مهربانی پروژهی کلیدی برای فهم مفهوم فیلم محسوب میشود.
در کل، فیلم جدایی ون یک داستان دراماتیک است که به شکلی زیبا، انتقال دهندهی درونیت های انسان بوده و با روایت داستانی جذاب و هنریاری پویا، همواره شایستگی تماشایی به خود دیدن دارد.
پروندههای تازه باستانی
پروندههای تازه باستانی به جمع تحقیقات تاریخی میپیوندند که در دهههای اخیر با استفاده از روشهای جدید و نوین از تاریخ باستان در دسترس ما قرار گرفتهاند. این پروندهها به شکلهای مختلفی مانند نامهها، برگههای خطی، شواهد تاریخی و حتی شواهد روی سنگ به دست ما رسیدهاند. این نوع اسناد، غالباً به دلیل روش نگهداری انتخاب شده، در محیطهای معمولی و غیرطبیعی قرار گرفته و باعث افزایش برخورداری از اطلاعات تاریخی در مورد مردمان گذشته شده است.
اما چگونه این پروندهها کشف و تحلیل میشوند؟ از طریق معمولاً تحلیل دقیق و شناسایی مشخصات زیست شیمیایی و پایداری این پروندهها انجام میشود. با استفاده از دستگاههای پرتویی مانند رادیوکربنی، علمای تاریخ میتوانند سن این پروندهها را تعیین کنند. همچنین، با ترکیب دادههای این پروندهها با امکانات دیجیتالی ، اطلاعات ارزشمندی در مورد رویدادها و اتفاقات گذشته جمع آوری میشود.
همچنین، این پروندهها گاهی اوقات میتوانند از راهکارهای جدید تحلیل، برای حل مسائل معمولی و گاهی اوقات حتی از مسائل پیچیده استفاده شود. به عنوان مثال، علمای انسان شناسی با تحلیل پروندههای باستانی، میتوانند برخی از مهمترین سوالات خود را مطرح کنند، مانند سوالات مربوط به رفتار انسانها در زمان وقوع حملههای جنگی.
درک بهتر حیات انسان گذشته با بررسی پروندههای باستانی به پیشرفت های جدیدی در زمینه های ژنتیک، علوم زمین، فیزیک، شیمی و علوم محیطی منجر شده است. بدین ترتیب، پروندههای باستانی به عنوان منابع مهم برای تاریخنگاری و مطالعه تاریخ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از اهمیت بسیاری برخوردارند.
عشق سیاه و سفید
عشق سیاه و سفید یکی از مفاهیم پرطرفدار در دنیای عشق و روابط است. این مفهوم به کار میرود تا با اشاره به عشق بدون قید و شرط، به شریک زندگی اشاره شود که آنگاه که با هم به کنجکاوی بپردازند، سفید و سیاه (یعنی تمام رویدادهای مثبت و منفی) را باهم تجربه کنند. با اینکه ممکن است این مفهوم در مورد رابطه بین دو نفر در نظر گرفته شود، اما در واقع آن به معنی یک عشق خالص و بی قید و شرط است که نیاز به هرگونه ادعای رسمی و قراردادی ندارد.
عشق سیاه و سفید یک زندگی پویا و دگرگون است. کسانی که عشق سیاه و سفید را تجربه کنند چون بدون هیچگونه قید و شرطی عشق خود را به یکدیگر عرضه میکنند، این عشق به فرصتی برای تلاش برای برقراری و نگهداری یک رابطه دوستانه و عاشقانه تبدیل میشود. این نوع از عشق میتواند به طور شدیدی به شریک های عاشق احساس کنترل و اعتماد به نفس بخشیده و لحظات تلخ را طی همراهی با خود تجربه کنند.
تجربه عشق سیاه و سفید میتواند در عین حال که احساسات راحت و بدون فشار است، هیجان انگیز و پرمخاطب باشد. ممکن است این نوع از عشق، زمانی که شریک ها به آن پیوسته و پایدار نیستند، به شریک های عاشق بدهکاری ها و خطاها شود. با این حال مهم است که عشق سیاه و سفید برای همیشه با بدون انتظار و عدم نوید بخشی به آینده، عشقی برای همیشه بماند.
جستجوی تئوری همه چیز
تئوری همه چیز یکی از مهمترین تلاشهای فلسفه و علم است که به دنبال یک توضیح فراگیر و جامع برای همه پدیدههای موجود در جهان هستی میباشند. بنیاد هر ماجراجویی برای کشف اسرار طبیعت، به دنبالی دنبالهدار، گسترده و فراگیر است. تلاش مداوم برای یافتن پاسخ به پرسشهایی که بیشتر از آنچه تاکنون درک شدهاند است، نشان میدهد که ما به دنبال این هستیم که تئوری همه چیز را بفهمیم.
تئوری همه چیز مفهومی است که در دانش فیزیک بسیار شناخته و شنیده شده. این تئوری سعی دارد تا با ترکیب تمامی قوانینِ فیزیکی و چیزی که ما دیده و تجربه میکنیم، یک تفسیر کلی و مفهومی برای ما تقدیم کند. در این جستجوی همه چیز، فیزیکدانان به دنبال یافتن یک نظریه واحد میباشند که شامل قوانین فیزیک به صورت کلی و همهگیر برای توصیف نحوه عملکرد جهان است.
مهم ترین چالش در این راه دستیابی به نظریه ای است که فارغ از نوع مادهای که در اطراف ما وجود دارد باشد. در حال حاضر، پژوهشهای فیزیک یکپارچه سازی فیزیک کلاسیک و فیزیک کوانتومی را مورد توجه خود قرار دادهاند. این چالش با برخورد فیزیک کوانتومی بانظریات حاظر دانشمندان، باعث شده که به جای تغییر در قوانین کوانتومی، قوانین کلاسیک را با برآورده کردن چالشهای موجود در فیزیک کوانتومی کاملتر کنیم.
در نهایت، هدف از جستجوی تئوری همه چیز، فهم بهتر از جستجوی ابزار برای پیشبینی رفتار همه چیز در طبیعت است. بدون شک، این تلاشها در سالهای آینده ادامه خواهد داشت.
سندرا و داستان عشق
سندرا داستان عشقی است که در آن دو نوجوان به نام های سندرا و آلکساندر (ساندی و الکس) با یکدیگر آشنا می شوند و عاشق یکدیگر می شوند. این داستان عشق به گونه ای متفاوت است، زیرا سندرا یک دختر کوچکتر از الکس است و این مشکلاتی را برای آنها به وجود می آورد.
در این داستان عشق، سندرا و الکس به طور ناخودآگاه با هم مواجه می شوند و در ابتدا، الکس به دلیل سندرا شگفت زده شده و بعدا، هر دو عاشق یکدیگر می شوند. این دو نوجوان هر روز با هم وقت می گذرانند و در کنار هم شادی می کنند. آنها با هم زیادی می خندند و با هم دوست دارند باشند.
در این داستان عشق، سندرا بیشتر به عنوان یک خردسال نشان داده می شود، اما او یک دختر باهوش، قوی و پرشور است. این خصوصیات باعث می شود که الکس عاشق او شود و برایش تلاش کند. این داستان عشق نشان می دهد که حتی اگر شما جلوی خود را بگیرید، عشق همچنان می تواند پیدا شود. در چند پاراگراف، سندرا و الکس ماجراجویی های جدید خود را پیش رو دارند و با هم جاذبه بیشتری به دست می آورند. این داستان عشق در واقع یادآور این است که عشق قوی تر از هر چیزی است و شما هرگز نباید از آن دست بکشید.