عواقب ناخواسته انقلاب چپ
انقلاب چپ یکی از اتفاقات مهم در تاریخ جهان به شمار میرود که بسیاری از عواقب ناخواستهی آن تا به حال احساس شده اند. هدف اصلی این انقلاب، بر اساس ایدئولوژیهای چپی و سوسیالیستی بود که جامعه را به سمت تفاوت سطوح دسترسی به منابع، برابری جنسیتی، انحراف دولت از تفکرات شریف عزم سیاسی و میراث فرهنگی و مذهبی هدایت میکرد.
اما عواقب ناخواسته آن بسیار بالا بود. یکی از این عواقب، از دست دادن عزت نفس و روحیه شهروندان بود. سیاستهای چپی و سوسیالیستی باعث شدند نه تنها افراد فقیر بلکه همه اعضای جامعه به دنبال حقوقی باشند که مایه دلکشی از خود را از دست داده بودند. همچنین این انقلاب باعث عوامل و عده کوچکی بود که تلاش میکردند به دست گرفتن قدرت و کنترل دولت را داشته باشند و بدون توجه به حقوق شهروندان، بسیاری از مردم زندگی خود را به دست این افراد و دولت بقولات سپرده بودند.
عواقب ناخواسته دیگر انقلاب چپ، شامل ضعف در برنامهریزی و مدیریت دولتی بود. اکثر اختلافات و مشکلات دولتی به دلیل عدم توانایی دولت در برنامهریزی و مدیریت دقیق آن به وجود آمده بود. همچنین بسیاری از شرکتها در سطح بینالمللی نیز به دلیل سیاستهای ناهنجاری که دولت به تبع آنها استفاده کرده بود، شکست خورده و از رقابت میان اقتصادهای جهانی عقب نشسته بودند.
در نتیجه، انقلاب چپ علاوه بر آنکه موجبات دستیابی به برخی از هدفهای مطرح شده در ابتدای انقلاب را فراهم کرد، باعث به وقوع پیوستن بسیاری از عواقب ناخواسته شد. تنها توجه به جنبشهای لطمهآور بلکه باید به شیوههای ترقی بخشی اقتصادی، برنامهریزی مدیریت دولتی و همچنین حمایت از ویژگیهای فرهنگی و مذهبی جامعه تمرکز کرد.
پیچیدگی های روابط قدرت در جریان انقلاب
انقلاب همیشه یکی از پیچیدهترین فرایندهایی است که میتوان در جوامع شاهد آن بود. برای رسیدن به خارج کردن نخبگانی از یک دولت و آمادهسازی زمینهای برای به وجود آمدن یک دولت تازه، بسیاری از مراحل و پیشنیازهایی وجود دارد که منجر به پیچیدگیهایی در روابط قدرت و تعاملات مختلف خواهد شد.
پیچیدگیهای روابط قدرت در جریان انقلاب شامل بسیاری از عوامل مختلف است. به عنوان مثال، هر انقلابی نیاز به گروهی از شخصیتهای با نفوذ دارد که توانایی دارند چنین حرکتی را آغاز کنند و جمعیت را برای پیوستن به آن دعوت کنند. در این میان، روش صحیح بر خلاف استفاده از محاکمههای ناعادلانه، تشدید خشونت و قتل عام برای حفظ نژاد، دین، سرمنشأ و به مراتب بیشتر، جایگاه و اقتداری است که بر این شخصیتها و حرکات آنها اعتماد جامعه را به دست خواهد آورد.
در این مرحله، حضور گروههای مختلف ایدئولوژیک و تفکری در شکلگیری رویاها و اهداف انقلابی بسیار پررنگ است. همچنین، روابط قدرت بیشتر در جهان جدیدی که دارای رسانههای اجتماعی قدرتمندی است، پیشینه چندانی ندارد. هر کسی با ارسال پاسخهای انتقادی یا همراه با یک جمله توهین آمیز به مشترکین خود، به صورت عملی در حال شکل دادن به روابط قدرت و تعاملات مختلف جامعه است.
نهایتاً باید گفت این پیچیدگیهای روابط قدرت در جریان انقلاب، بسیار پویا و متغییر بوده و توسط عوامل متعدد و متنوعی مانند قدرتهای خارجی، سیاستهای داخلی، رشد جمعیت و میزان نیاز اقتصادی جامعه و تعادل سایر روندهای اجتماعی متاثر خواهند شد. پیچیدگیهای روابط قدرت در جریان انقلاب، به جامعه راهی نوین و بهتر میبخشد که بشریت را به آرامش با افرادی که در کنترل آن تخصص و اشتیاق دارند، بر میدارد.
مبارزه چپ با فساد درون سیستم
مبارزه چپ با فساد درون سیستم، یکی از بزرگترین چالش هایی است که در هر سیستمی وجود دارد. در این مبحث، چپ به عنوان یکی از جریان هایی که مبارزه با فساد در جامعه را از زاویه دیدی اجتماعی مد نظر قرار داده، به دنبال مدیریت سیستم های فساد زایی و ایجاد عدالت اجتماعی است.
مبارزه با فساد درون سیستم، در واقع در دو بعد اساسی انجام می شود. نخستین بعد، شناسایی منابع فساد است که در سیستم وجود دارند. این در واقع به منظور شناسایی دستگاه هایی است که از دستکاری خودکاری داده ها، رعایت نکردن عدالت و رعایت نکردن اصولی از قبیل حریم خصوصی و ... همراه بوده است.
دومین بعد، راهکار های مبارزه با فساد است که همانطور که قبلا هم گفته شد، هدف آن برگرداندن عدالت به جامعه است. به منظور انجام این کار، چپ به ایجاد قوانین و مقرراتی مبتنی بر استفاده اصولی از منابع اجتماعی، توزیع دارایی های سرمایه ای در میان اقشار مختلف و اداره به دستگاه های قضایی برای اجرای قوانین، پرداخته است.
همچنین، مبارزه شفافیتی، به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای مبارزه با فساد درون سیستم، همواره در برنامه های چپ وارد شده است. به منظور افزایش شفافیت در نظام، به دست آوردن اطلاعاتی مبتنی بر اموال، علت ایجاد شرایط فسادزایی و... از عمده وظایف سیاستمداران چپ است.
اداره مبارزات با فساد درون سیستم، البته همیشه با چالش های فراوانی همراه بوده است. بسیاری از چپ ها، با فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی خود عده ای از اعضای سیستم، سر کار خود را از دست داده اند. اما عدم پایبندی به اصول مبارزه با فساد، از دیدگاه چپی ها تنها هراس خود را از دست دادن در برابر قدرت بزرگتری دیگر است که می تواند باعث تشدید شرایط فساد در سیستم گردد.
رویدادهای تاریکی در جریان انقلاب
با آغاز انقلاب ۱۳۵۷، رفتارهایی از سوی دستاندرکاران این انقلاب به رخ مردم آمد که اغلب با طبع تأسفآور و تکذیب کننده بود. این رفتارها شامل انتقامجویی علیه خصوم و دشمنان سیاسی، زندانهای بیقانونی و تعقیب و گریزهای غیرقانونی برخی از مخالفان سیاسی بودند.
به همراه این رفتارها، شاهد بسیاری از رویدادهای تاریکی نیز بودیم. چندمورد از این رویدادها عبارتند از تعقیب و کشتار اعضای سازمان مجاهدین خلق در کشورهایی که به سرپرستی جمهوری اسلامی حاکم بودند، اعدام وحشیانه مسئولان دولت پیشین دیکتاتوری و هتاکی شدید علیه زنان، نهادهای اجتماعی و فرهنگی و سایر اقشار جامعه.
در این حال و هوای تاریک، بسیاری از افراد با اعتقادات سیاسی و فرهنگی در معرض خطر بودند و برخی از آنها به زندان رفتند. در طی سالهای اولیه انقلاب، فعالان حقوق بشر و روزنامهنگارانی که برای اثبات حقیقت واقعیات تلاش میکردند، مورد حمله قرار گرفتند. همچنین، افرادی از جمله دانشجویان، داوطلبان منتسب به حزب سوسیالیستی ایران و دیگر حزبهای منتخب درگیر انتقامجوییهای سیاسی شدند.
با گذر زمان، بیشتر این رویدادها فراموش شدهاند ولی با این حال، تأثیر مضر آنها بر روی جامعه و کشور همچنان درون بقای روحانیت و فعالین روشنفکری مانند تلاش برای تغییر روزانهی مسائل اجتماعی و سیاسی ادامه دارد.
تفاوت های ایدئولوژیکی درون جریان چپ
جریان چپ یکی از مهمترین جریانهای سیاسی در جهان میباشد. این جریان شامل گروههای گوناگونی از ایدئولوژیها و فرهنگهای مختلف است که با همدیگر در ساختن یک جنبش سیاسی و مبارزه برای تحقق ایدئولوژی خود همکاری میکنند. در این نوع جریان سیاسی، تفاوتهای ایدئولوژیکی بین گروههای داخلی جریان اغلب به شدت به چشم میخورند و ممکن است منجر به نزاع درونی شوند.
یکی از مهمترین ایدئولوژیهای داخل جریان چپ، سوسیالیسم است. سوسیالیسم باور دارد که سیستم اقتصادی باید به گونهای پایه روی توزیع برابر منافع اجتماعی و تضمین حقوق همگانی باشد. اما، تفاوتهایی در سوسیالیسم وجود دارد؛ برخی گروهها به حوزههایی مانند سوسیالیسم دموکراتیک، سوسیالیسم لنینیستی، سوسیالیسم فمینیستی، و غیره تمرکز میکنند.
دیگر ایدئولوژیهای داخل جریان چپ عبارتند از: کمونیسم، آنارشیزم، قراردادن بحران زنان در صدر جنبش، فمینیسم، اکولوژی، جریانهای سبز، جشنواره های ایدهآلگرا، و غیره. در هر یک از این جریانها، تنها مسئلهای که مطرح نیست، به معنی متمم است.
در نهایت، مهمترین تفاوتهای ایدئولوژیکی داخل جریان چپ شامل اطلاعات تئوریک اقتصادی، نوع مبارزه، ارزشهای اجتماعی و حقوق بشر و غیره است. طبیعی است که این تفاوتها نباید باعث بروز نزاعات بین داخلی جریان چپ شوند، بلکه به منظور ایجاد یک واحد جهت تحقق هدفهای چپ باید با یکدیگر مشارکت کنند.
نبردهای جنگ پس از انقلاب
بعد از انقلاب ایران و برپایی جمهوری اسلامی، روابط بین ایران و عراق بسیار تشدید شد. در سال 1980، عراق به جنگ با ایران علنی اعلام کرد و شروعی همزمان با حملات موشکی و نظامی به دیدار شاهینشهر و از جانب ایران، بمبارانهای هوایی و مداوم ارتش عراق بر خط مرزی بود.
جنگ ایران و عراق در طول 8 سال، با حضور هزاران نیروی نظامی و مدنی و با یک تعداد بالای کشته و زخمی از دو طرف همراه بود. نبردهای جنگ پس از انقلاب در بسیاری از مناطق مرزی بین ایران و عراق بود. این نبردها در جنگلهای دشت آزادگان، فاو، عماره، مجنون و شلمچه رخ داد.
یکی از بزرگترین نهمههای جنگ پس از انقلاب در کرانه شهرانبه در حوزه چمران و شهرداری اهواز رخ داد. در این نبرد عنوان "ضربالمثل" برای نیروهای ایرانی بود. طی این نبرد، نیروهای ایرانی با استفاده از تجهیزات جدید ضربات شدیدی به نیروهای عراقی وارد کردند و این باعث شکست کامل نیروهای عراقی شد.
در مجموع، نبردهای جنگ پس از انقلاب، با تأثیرات بسیاری برای ایران و عراق همراه بود. این نبردها به جان هزاران نظامی و مدنی از دو طرف، خسارتهای بالایی به اقتصاد دو کشور وارد کرد و به عنوان یکی از بزرگترین نبردهای تاریخ جهان به یادگار ماند.