1. داستان ادامه دارد...
این موضوع به معنای این است که داستان در جلسه قبلی به پایان نرسیده و در جلسه بعدی ادامه مییابد. به عبارت دیگر، برای روایت داستان هیجان انگیز و جذاب، نویسنده بخشی از داستان را به پایان نمیرساند و آن را برای نوشتن در جلسه بعدی باقی میگذارد.
اغلب در داستانهایی که از این موضوع استفاده میشود، شخصیتهای اصلی داستان در ماجراجویی زندگی خود قرار میگیرند و در جریان داستان اتفاقاتی رخ میدهد که موجب میشود داستان به پایان نرسد و ادامه پیدا کند.
این نوع داستانها در هنر نویسندگی بسیار محبوب است و به علت جذابیتی که دارند، خوانندگان را به خود جذب میکنند. فضای ایجاد شده در داستان، موجب میشود خواننده کنجکاو شود و بخشی از داستان را فراموش نکند تا در جلسه بعدی داستان آن را ادامه دهد.
2. برهه ای از زندگی شخصیت ها...
در این موضوع، دغدغه اصلی، توصیف یک برهه از زندگی شخصیتها است. این موضوع نشان میدهد که در یک داستان، نویسنده به چه میزان از زندگی یک شخصیت میپردازد. برهههایی که نویسندگان در داستانهای خود بهره میگیرند میتواند مثالهای زیادی را در بر داشته باشد. از جمله میتوان به چگونگی آشنایی شخصیت با شریک زندگی خود، تجربه یک روز در پیش دبستانی شخصیت، یا تعامل شخصیت با یک مسافر ناشناس در اتوبوس اشاره کرد.
بنابراین، نویسنده با انتخاب یک برهه از زندگی شخصیتها، قصد دارد که به مخاطباناش این احساس را القا کند که شخصیتها در داستان واقعیت دارند. این برههها، معمولاً به عنوان بخشهایی از داستان بیان شده و به عنوان وسیلهای برای نشان دادن واقعیت شخصیتها به کار میروند.
در این موضوع، نکتهی مهم این است که نویسنده باید بتواند این برههها را به شکلی معقول و بامعنا به داستان اضافه کند. برای این کار، نویسنده باید بتواند یک تصویر کامل و زیبایی از زندگی شخصیتها ارایه دهد تا باعث ایجاد احساس زنده و واقعی برای خواننده شود. به همین دلیل، نویسنده میبایست به تواناییهای خود در توصیف برهههای زندگی افراد اعتماد کند تا بتواند این برههها را به شکلی اثربخش به داستان اضافه کند.
3. ماجراجویی های جدید در انتظار شماست!
جهانی پر ماجرا و پر از کشف های جدید در انتظار ماست. شاید ازدست فرصت های بی شماری که جای خودشان را در این دنیای بیکران دارند، بگذریم و به این عظیم الجثه در نوردیم. تمام این فرصت ها برای هر کسی باز است که به دنبال انجام ماجراجویی هایی جدید باشد.
ماجراجویی ها برای هر کسی باز می باشد، از کودکان تا بزرگسالان که سرشان پر هسته ما است. با این حال، برای اینکه به ماجراجویی های جدید برویم، به نیروی شجاعت و امید بیشتری نیاز داریم.
جایی که به طور خاص برای انجام ماجراجویی ها رفتار می کنیم یک جادوی ویژه دارد که ذهن ما را با جرقه جرعه کوچکی از دل خودش می شاراند تا خود را به سوی همه رازهای جدید، اسرار و زیبایی های دنیا بفروشانیم.
جدیدا همه ما در جستجوی آوردن بهترین دفعات برای انجام ماجراجویی های جدید هستیم، ما سعی کرده ایم بهترین راه ها و مقاصد را برای انجام این ماجراجویی ها پیدا کنیم. همه می خواهند در سفر به دور از خانه یک تجربه لازم و تلخ بگذارند.
در نهایت، می توانیم بگوییم که ماجراجویی ها در دنیای پرهیجان و در گشودگی داستان های جدید برای ما هستند که تجربه های جالب و فوق العاده برای ما فراهم می کنند. به رغم فرصت های بی شماری که در دنیای پرماجرا وجود دارد، همچنان برای پیدا کردن بهترین ماجراجویی های جدید جستجو می کنیم و با شجاعت و نیروی امید به شایستگی خویش ادامه می دهیم.
4. دشمنان جدید و ترسناک این بار چه کسانی هستند؟
در دوران حال حاضر، دشمنان جدید و ترسناکی وجود دارند که میتوانند به جامعه و کشور خطر و تهدید برانگیزند. این دشمنان عمدتاً از داخل و خارج کشور هستند و میتوانند با عملکرد و فعالیتهای خود، برای دولت و مردم مشکلات فراوانی ایجاد کنند.
یکی از دشمنان جدید و ترسناک در دولتهای فاسد و خودخواه است که برای اهداف شخصی خود، از منافع کشور و ملت استفاده میکند و میتواند با فریب و خریداری دستگاههای دولتی و عمومی، به شدت به جامعه و کشور صدمه بزند. همچنین، نمایندگانی که به مردم و سیستم دولتی خیانت میکنند و جایگاهی که به طور قانونی و اخلاقی برای آنان مناسب نیست، میتوانند دشمنانی برای جامعه و کشور تلقی شوند.
دشمن دیگری که برای جامعه و کشور تهدید بزرگی بوجود میآورد، خطر جرم و جنایت است. جرم و جنایت، میتواند یکی از دلایل اصلی بروز ترس و نگرانی مردم باشد؛ زیرا افرادی که به جرم، خشونت و معصومانهکشی تمایل دارند، میتوانند برای جامعه و کشور بسیار خطرناک باشند و به مردم و دولتی که سعی در ایجاد قانونمداری و حکومت قانون دارند، صدمه بزنند.
با توجه به تهدیدات دشمنان جدید و ترسناک، لازم است که دولت و نهادهای مربوطه در برابر آنها وقت خود را صرف مبارزه با آنها کنند و راههایی برای مقابله با این تهدیدات پیش بینی کرده و اقدامات لازم را انجام دهند. همچنین، افرادی که به عنوان نماینده ارزشهای مردم به جایگاهی منتخب میشوند، باید در صدد حفظ منافع کشور و جامعه باشند و به دغدغه مردم پاسخ دهند.
5. مراحل جدید و خطرناکتر با پیشرفت داستان...
با پیشرفت داستان، مراحلی که برای شخصیتها پیش میآیند نیز بیشتر و خطرناکتر میشوند. در این مراحل، اتفاقات رو به رشد و پیچیدهتر میشوند و شخصیتها با موضوعات پیچیدهتری مواجه میشوند. پیشرفت داستان باعث میشود که شخصیتها با شرایط بیشتری رو به رو شوند و باید برای حل مشکلات مختلف تلاش کنند.
ممکن است در این مراحل، شخصیتها به موانع شدیدتر روبرو شوند و بخشی از آیندهی آنها به نابودی برسد. در این مراحل، قرار گرفتن در خطر در سطح بالاتری قرار میگیرد و برای شخصیتها ممکن است دیدهی آیندهای روشن وجود نداشته باشد. در نتیجه، نگرانی و استرس شخصیتها به دلیل مسائل پیچیدهتر میشود و طبیعتاً اثرات برای خواننده نیز قویتر میشود.
بنابراین، پیشرفت داستان میتواند برای خوانندهها اثرات قابل توجهی داشته باشد. این پیشرفت ممکن است شخصیتهای داستان را به مسائل جدید و ناشناخته وارد کند و در نتیجه، نقشههایی برای حل مشکلات در اختیار آنها قرار نخواهد گرفت. بنابراین، آیا شخصیتها قادر خواهند بود با این مشکلات جدید مقابله کنند؟ یا آیا این مشکلات باعث شکست آنها خواهد شد؟ این سوالات، نشان دهندهی خطرناکتر شدن مراحل با پیشرفت داستان میباشد.
6. روزهای پایانی پادشاهی، چه شخصیت هایی به قدرت می رسند؟
در روزهای پایانی پادشاهی، تعدادی شخصیت به قدرت میرسند که نقش مهمی در برگرداندن تاریخ به جریان نرمال خودش دارند.
یکی از این شخصیتها، لوئیس شانزلیزه، معروف به برادران شانزلیزه بود که به عنوان طراحان مشهور فرانسه شهرت یافتند. این دو برادر با توجه به مدلهای معماری ویژهای که برای پادشاهان و ملوکان مختلف طراحی میکردند، استعداد خود را نشان دادند و به قدرت رسیدند.
یک شخصیت دیگر که به قدرت رسید، ناپلئون بوناپارت بود که در نیروی دریایی فرانسه خدمت کرده بود و به سرعت رتبههای بالاتری را کسب کرد. با قدرت آگاهی از موضوعات نظامی و اداری، ناپلئون به حرکت در جنگهای جهانی با عنوان «پادشاهی دوقلو» شروع کرد و سرانجام توانست در سال ۱۷۹۹ توانست پادشاهی را به دست بیاورد.
شخصیت دیگری که به قدرت رسید، جورج واشنگتن بود که به عنوان فرماندهی نیروهای ایالات متحده آمریکا در جنگ استقلال ایالات متحده سرویس می کرد. واشنگتن با تجربه خود در نظامی و با داشتن تصمیمات خوب در مورد امدادرسانی و رهبری جنگ، به قدرت رسید و در سال ۱۷۸۹ به عنوان رییس جمهور فرستاده شد.
به طور کلی، در روزهای پایانی پادشاهی، شخصیتهایی با توانایی و تجربه ویژهای ثابت میشدند که با آگاهی کافی از شرایط روز، برای به دست آوردن قدرت و تحقق اهداف خود تلاش میکردند.